روی سایت مجموعه دلنوشته‌های منع شده | ماه راد کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Mahsa_rad
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 32
  • بازدیدها 1,891
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
14/4/20
ارسالی‌ها
3,511
پسندها
65,284
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
دوست داشتم بمانی،
باشی،
نروی...
اما؛
نماندی
رفتی
برنگشتی...
ولی؛
هنوز عاشقانه،
به آن روزها که منع شدی،
فکر می‌کنم.
و آرام به عکس‌هایمان بوسه می‌زنم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
14/4/20
ارسالی‌ها
3,511
پسندها
65,284
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #22
همه چیز را کنار گذاشته‌ام...
دیگر نه می‌نشیم،
نه به در نگاه می‌کنم
فقط...
گاهی آرام...
ساعتی، دقیقه‌ای،
می‌میرم!
 
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
14/4/20
ارسالی‌ها
3,511
پسندها
65,284
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #23
دستانم آغوشت را می‌طلبند؛
اما تو دوری و
از آغوش "من" منع شده‌ای... .
منع‌ شدی، زیرا لایق نبودی!
لایق آن آغوش نرم و بی‌صدایم،
آن لالایی‌های عمیقم،
آن آه‌های خفه شده در گلویم...
لایق هیچ ‌یک نبودی!
 
آخرین ویرایش
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
14/4/20
ارسالی‌ها
3,511
پسندها
65,284
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #24
قول داده‌ام...
تماس نمی‌گیرم، دستانت را هم ایضاً!
اما اگر ببینمت
آخ منع شده‌ی من...
ببینمت می‌بوسمت!
 
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
14/4/20
ارسالی‌ها
3,511
پسندها
65,284
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #25
تقاص نبودت را...
با دلواپسی داده‌ام!
تقاص قهقهه‌هایت را...
خودم،
تنها،
یک‌تنه
با همین دستان پینه بسته‌ام داده‌ام!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
14/4/20
ارسالی‌ها
3,511
پسندها
65,284
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #26
***
چه‌قدر دلتنگت شده‌ام.
چون برگ زردی از درخت افتاده...
و یا ماهی که از آب برون افتاده...
دم به دم
آغوشت را طلب کرده و استغفار می‌کنم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
14/4/20
ارسالی‌ها
3,511
پسندها
65,284
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #27
***
لحظه‌ی رفتنت، مانند آبی تازه به جوش رسیده بودم.
غلیان کرده و تنفس هوازی نداشتم...
دستانم به سوی آن عطر روی ساق دستت گریختند.
 
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
14/4/20
ارسالی‌ها
3,511
پسندها
65,284
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #28
***
روزها از عشق تو لبریزم، شب بیشتر...
هر دو دلتنگ هم و منع شده‌ایم؛ تـُـو بیشتر!
آخر آن دست تو لابه‌لای موهای حنایی‌ام نباشد، چه کنم؟!
 
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
14/4/20
ارسالی‌ها
3,511
پسندها
65,284
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #29
***

دل داده‌ام...
به هرچه که هستی، بودی و خواهی بود!
تو چرا سنگ شدی؟
خود را ز آغوشم منع کردی؟!
من هنوز دلتنگ آن زبری دستانتم... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
14/4/20
ارسالی‌ها
3,511
پسندها
65,284
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #30
***
شاعری خواهم شد، زیر آن درخت‌های نارون!
سودای دلدادگی را از بَر، برایت خواهم خواند...
و تو... با همان منع شده‌گیت، به سویم پرواز خواهی کرد.
 
امضا : Mahsa_rad
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا