روی سایت ❤لَمـــسِ واژه هـــا❤ | نازگل مرادی کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

* نازگـل بانــو *

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,659
امتیازها
14,773
مدال‌ها
13
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام او
نام دلنوشته: لَمـــسِ واژه هـــا
نویسنده : نازگل مرادی



مقدمه :
من هنوز هم برای تو مینویسم ،
از بهر تو‌مینویسم....
من ، تماما تو را توصیف میکنم!
و تو نمیدانی با هر کلمه ، چه بر سرم می آید"
برای نفس کشیدنم دست و پا میزنم ،
جایی درست میان خاطرات!


# نازگل بانو956.png
 
آخرین ویرایش

* نازگـل بانــو *

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,659
امتیازها
14,773
مدال‌ها
13
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
میدانی به چه می مانم ؟
به دختری که در زمستانی سرد تنهایش گذاشتی!
و او سال های سال ،
در همان روز برفی ،
یاد طولانی ترین جمعه ای می افتد که تو تلخ ترین غروبش بودی!
 
آخرین ویرایش

* نازگـل بانــو *

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,659
امتیازها
14,773
مدال‌ها
13
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
من ، اَبد و یک روز محکومم به دوست داشتنت!
فرقی ندارد که تو بدانی و مرا نخواهی،
یا بی تفاوتیت که جان از تنم میبرد نصیبم شود!
این اَبد و یک روز هیچ وقت عفو نمیخورد!
 

* نازگـل بانــو *

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,659
امتیازها
14,773
مدال‌ها
13
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
اتفاقی که نیوفتاده!
فقط تو آمدی ، به من عشق دادی ، مرا دلباخته ی خودت کردی ، دیوانه و مجنون خودت کردی و درست در اوج داستانمان رفتی!
و بعد از آن ، من ماندم و یک دنیا خاطره ، یک بغل بغض، و یک بالشت که هرشب خیس میشود با هر قطره خاطرات...
اتفاقی که نیوفتاده!
فقط شده ای نقش اول تمام داستان های عاشقانه دخترکم ؛ و او هنوز هم تو را مردی که رفت میشناسد!
 

* نازگـل بانــو *

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,659
امتیازها
14,773
مدال‌ها
13
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
خسته ترین دختر تنها مانده ی شهرم!
تو که دور باشی ، لبخندت را که نداشته باشم، برق چشمانت که هوش از سرم نبرد ، صدای محکم و مردانه ات که درگوشم نواخته نشود ، قامت استوارت را در آستانه ی چهارچوب اتاقم که قاب نگیرم ، دیگر قلبی برای تپیدن ندارم!
تو که باشی ، من همانم که یک تنه تمام شهر را حریفم دردانه ی قلبم!
 

* نازگـل بانــو *

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,659
امتیازها
14,773
مدال‌ها
13
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
لیوان قهوه را در دستانم فشار میدهم.
تو که نیستی ، دستان سردم را اینگونه گرما میبخشم ؛ خستگی در من هویداست! چگونه تاب بیاورم این درد دوری را ؟!
چگونه غرق نشوم در این دریای دلتنگی ؟ تو بیا و خاتمه بده به تمام بغض هایی که میکنم و اشک هایی که جاری میشود از چشمانم ، فریاد های بی صدایی که از سر دلتنگی از هنجره ام بیرون می آید!
تو بیا!
من میشوم آرام ترین پر هیاهوی عاشق!
 

* نازگـل بانــو *

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,659
امتیازها
14,773
مدال‌ها
13
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
*گفت و گوی یه دختر کوچولوی سرطانی با پدرش*

سلام بابایی؟ خوبی؟ آره حتما خوبی چون پیش خدایی!
راستی خدا چه شکلیه ؟! خیلی قشنگه مگه نه!؟
بابایی مامان همیشه گریه میکنه ، مگه خودش نمیگفت گریه کردن کاربچه های لوسه؟ اما مامان که بچه ی لوس نیست! هست؟
بابایی من و میبخشی ؟! آخه من بهت قول داده بودم هیچ وقت موهام و کوتاه نکنم ؛ اما من مجبور شدم... الان نه مو دارم.... نه مژه... نه ابرو.... سرم شده مثل وقتایی که تو موهات و کچل میکردی ؛ اما من ناراحت نیستم ؛ چون شکل تو شدم خیلی خوش حالم!
بابایی ؟! وقتایی که میرم شیمی درمانی ، خیلی دردم میاد ، اما وقتی مامانی ازم میپرسه ، من میگم خوبم! چون دلم‌نمیخواد گریه کنه ، آخه چشماش ضعیفه. نکنه چون...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

* نازگـل بانــو *

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,659
امتیازها
14,773
مدال‌ها
13
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
تنها یک نگاه به چشمانت کافی بود ، تا جرقه ی عشق تو ، تمام قلبم را به آتش ، و وجودم را به تباهی بکشاند!
 

* نازگـل بانــو *

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,659
امتیازها
14,773
مدال‌ها
13
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
آدمک اینجای قصه درد دارد نخند):
 

* نازگـل بانــو *

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,659
امتیازها
14,773
مدال‌ها
13
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
بار الهی ، حس زنده بودنم را مدیون عشق تو هستم :)
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا