اشعار رهاشده کاربران مجموعه اشعار پژواک وهم | عرشیا کشاورزی کاربر انجمن یک رمان

عرشیا کشاورزی

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
19/4/22
ارسالی‌ها
5
پسندها
13
امتیازها
33
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام مجموعه : پژواک
شاعر: عرشیا کشاورزي
مقدمه:
درد دارد که کسی عاشق جانت باشد.
پیش از او هم که فقط خواب و خیالت باشد

چرخ عالم؛ کره‌ی خاکی و دریای وسیع
دست در دست دهند تا که محالت باشد

برق چشمانِ تو دریایِ مرا صاعقه داد
گفته بودم که فقط "ماه" مثالت باشد

هرکه گیسوی تو را دید دلش را بردی
تو بگو پس چه در آن موی شلالت باشد

تو هماني که خودت ریشه‌‌ی جانم شده‌ای
من همانم که به مانند نهالت باشد

تیشه‌‌‌ی آتش تو جان به لبم کرد ولی
صبر ایوب مرا تاب و مجالت باشد

طالب فال در این قهوه‌ی تلخ‌‌ام شده ای
بهر شیرین تو بخواهی ته فالت باشد؟

تابع دیو شدی گفت که من بد بودم
من که بد ؛ خودش ولی چو ذوالجلالت باشد

بعد تو مادر من از غم من جا افتاد
گر که دائم بشود وای به حالت باشد

من و ایوب یکی بوده‌ایم از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

SETAYESH.MO

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/12/20
ارسالی‌ها
2,227
پسندها
16,611
امتیازها
44,373
مدال‌ها
18
سطح
24
 
  • #2
•| بسم رب العشق |•



642650_f51a41dc6db62ddb64ffaea46ee2561e.jpg




ضمن عرض سلام و خوش آمد خدمت شما شاعر محترم؛


لطفاً قبل از شروع تایپ مجموعه اشعار خود، قوانین بخش را مطالعه کنید.
قوانین بخش اشعار کاربران

پس از ارسال بیست پست در دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست نقد بدهید و از دیدگاه دیگر کاربران درباره اشعارتان، آگاه شوید....
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

موضوعات مشابه

عقب
بالا