بیوگرافی یعقوب لیث صفاری

  • نویسنده موضوع Rigina
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 31
  • بازدیدها 404
  • کاربران تگ شده هیچ

امیر احمد

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
20/6/23
ارسالی‌ها
270
پسندها
2,577
امتیازها
13,813
مدال‌ها
9
سطح
11
 
  • #11

جنگ با صالح بن حجر​

یعقوب پس از اطلاع از شورش و طغیان صالح، با سپاهیان خود جهت سرکوب او روانه شد. در این زمان، صالح در قلعه‌ای به نام کوهژ در غزنین بر سر راه بُست اقامت داشت. صالح از حرکت یعقوب و سپاهیانش اطلاع نداشت و هنگامی متوجه شد که سپاهیان یعقوب قلعه را محاصره کرده بودند. پس از گذشت چند روز از جنگ، صالح که توان مقاومت نداشت و اطمینان داشت که یعقوب عقب‌نشینی نمی‌کند، خودکشی کرد. سپاهیانش جسد او را از قلعه پایین انداختند و تسلیم شدند؛ سپس یعقوب فرد معتمدی را به نگهبانی قلعه گماشت و دستور داد جسد صالح را به بُست برده، خاک کنند و خود نیز به سیستان بازگشت. یعقوب پس از این ماجرا، کارگزارانی را مأمور نواحی والشتان، زمین داور و بُست کرد.[۳۲]
 

امیر احمد

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
20/6/23
ارسالی‌ها
270
پسندها
2,577
امتیازها
13,813
مدال‌ها
9
سطح
11
 
  • #12

لشکرکشی به هرات و اشغال آن​

در این زمان ولایت خراسان و ناحیهٔ هرات در اختیار حاکمان طاهری از جمله حسین بن عبدالله طاهری در هرات و محمد بن طاهر در خراسان بود. یعقوب پیش از اینکه عازم هرات شود، داود بن عبدالله نامی را به‌جای خود به حکومت سیستان منصوب کرد. حسین بن عبدالله پس از آگاهی از لشکرکشی یعقوب، در هرات سنگر گرفت؛ اما پس از نبردی طولانی به‌ناچار هرات را تسلیم کرد و خود نیز اسیر شد. محمد بن طاهر، ابراهیم بن الیاس، سپاه‌سالار خراسان را مأمور جنگ با یعقوب کرد و خود نیز به پوشنگ رفت. یعقوب که از این موضوع آگاه شده بود، برادر خود علی بن لیث را با اسرا و غنائم در هرات گذاشت، به مردم هرات امان داد و راهی پوشنگ شد. در جنگ با ابراهیم، عدهٔ زیادی از سپاهیان ابراهیم را به قتل...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] امیر.

امیر احمد

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
20/6/23
ارسالی‌ها
270
پسندها
2,577
امتیازها
13,813
مدال‌ها
9
سطح
11
 
  • #13
ای امیری که امیران جهان خاصه و عامبنده و چاکر و مولای و سگانند و غلام
ازلی خطی ور لوح که ملکی بدهیدبی‌آبی یوسف یعقوب بن اللیث همام
بلتام آمد زنبیل و لتی خور به لِنگلتره شد لشکر زنبیل و هبا گشت کنام
لمن الملک بخواندی تو امیرا به یقینبا قلیل الفیه کت داد بران لشکر کام
عمر عمار تو را خواست و زو گشت بریتیغ تو کرد میانجی به میان دد و دام
عمر او نزد تو آمد که تو چون نوح بزیدر اکار تن او، سر او باب طعام
یعقوب پس از آن که زُنْبیل و عمار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] امیر.

امیر احمد

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
20/6/23
ارسالی‌ها
270
پسندها
2,577
امتیازها
13,813
مدال‌ها
9
سطح
11
 
  • #14

رفتن یعقوب به سوی کرمان​

یعقوب در اواخر ذوالحجهٔ سال ۲۵۴ق، عزیز بن عبدالله را به‌جای خود به حکومت سیستان گماشت و راهی کرمان شد. در بم با شخصی به‌نام اسماعیل بن موسی —که از حامیان خوارج به‌شمار می‌رفت— جنگید و او را اسیر کرد؛ یاران او نیز در طول جنگ کشته شدند یا به‌دست سپاه یعقوب اسیر شدند.[۳۷] در ادامهٔ راه به‌سمت کرمان، طوق بن المغس از سوی علی بن حسین، حاکم کرمان، مأمور جنگ با یعقوب شد. بعد از نبردی سنگین، ازهر، فرماندهٔ یعقوب، طوق را اسیر کرد و سپاهیان او را مجبور به فرار کرد. علی بن حسین با شنیدن خبر شکست سپاهیانش به شیراز گریخت؛ با وجود اینکه لشکری فراهم آورده و طایفهٔ کفجان را هم با خود همراه کرده بود؛ اما در حوالی شیراز در نبرد شدیدی با یعقوب سربازانش فرار کردند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] امیر.

امیر احمد

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
20/6/23
ارسالی‌ها
270
پسندها
2,577
امتیازها
13,813
مدال‌ها
9
سطح
11
 
  • #15

رفتن یعقوب به‌سوی پارس​

یعقوب در این مدت (یعنی پس از کشته‌شدن معتز و روی‌کارآمدن مهتدی) توانست علاوه بر دستیابی به قدرت و ثروت‌های فارس، علی بن حسین و طوق بن مفلس را هم اسیر کرد.[۴۰] در اول شوّال ۲۵۵ق، پس از مرگ عثمان بن عفان، عالم و فقیه مشهور، پسر رَتْبیل که در قلعهٔ بُست زندانی بود از فرصت استفاده کرده، فرار کرد. او سپاه بزرگی ایجاد کرد و وارد رخد شد. یعقوب پس از اطلاع از این واقعه، شخصی به‌نام حمدان بن عبدالله را به‌جای خود در سیستان گذاشت و در اواخر ذوالحجهٔ ۲۵۵ق راهی رخد شد.[۴۱] خلیفه پس از معامله با یعقوب و منصرف‌کردن او از تصرف شیراز، برای سرکوب‌کردن محمد بن واصل و تسلط دوباره بر فارس، عبدالرحمان بن مفلح را به جنگ محمد بن واصل فرستاد که در این جنگ محمد بن واصل...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] امیر.

امیر احمد

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
20/6/23
ارسالی‌ها
270
پسندها
2,577
امتیازها
13,813
مدال‌ها
9
سطح
11
 
  • #16

جنگ با رَتْبیل در رخد​

هنگام نزدیک‌شدن یعقوب به رخد، پسر رَتْبیل به کابل گریخت. یعقوب به‌دنبال او تا حدود ماساب رفت؛ اما به‌دلیل بارش زیاد برف و بسته‌شدن راه به‌ناچار به سیستان بازگشت. در طول راه نیز عده‌ای از خلج‌ها و ترک‌ها (باقی‌ماندهٔ هیاطله) را کشت و بقیه را به‌عنوان برده با خود به سیستان برد (که یکی از آن بردگان فردی به‌نام سُبکَری بود).[۴۳] یعقوب پس از اقامت کوتاه در سیستان، به هرات رفت و حکومت آنجا را به حسین بن عبدالله داد. چندی بعد، در محرم همان سال، دوباره به کرمان سفر کرد. در رجب سال ۲۵۷ق خلیفه مهتدی کشته شد و احمد بن جعفر ملقب به معتمد به خلافت منصوب شد. معتمد نیز به محمد بن عبدالله طاهری وعدهٔ حکومت خراسان و سیستان را داد. یعقوب که در راه کرمان بود، با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] امیر.

امیر احمد

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
20/6/23
ارسالی‌ها
270
پسندها
2,577
امتیازها
13,813
مدال‌ها
9
سطح
11
 
  • #17

شورش عبدالرحیم خارجی​

عبدالرحیم از خوارج کورهٔ کروخ (مسیلی به نام کروخ در غرب شهر هرات) بود. او مدعی بود که امیرالمؤمنین است و به خود لقب المتوکل علی‌الله داده بود. عبدالرحیم خارجی با سپاهی چند هزار نفره شورش کرده، قسمت‌هایی از خراسان را تصرف کرد. یعقوب هنگامی که ضعف حکام خراسان را دید، خود را برای سرکوب عبدالرحیم به کوهستان‌های هرات رساند. در نهایت عبدالرحیم از او امان خواست و از او اطاعت کرد. یعقوب هم او را امان داد و حکومت‌های سفزار و بیابان‌های آن نواحی را به او سپرد و خود به هرات بازگشت؛ اما کمتر از یک سال نگذشته بود که خوارج بر عبدالرحیم شوریدند، او را کشتند و ابراهیم بن اخضر را به رهبری برگزیدند. ابراهیم نیز بلافاصله برای عرض بندگی نزد یعقوب رفت و یعقوب نیز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] امیر.

امیر احمد

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
20/6/23
ارسالی‌ها
270
پسندها
2,577
امتیازها
13,813
مدال‌ها
9
سطح
11
 
  • #18

فتح خراسان​

((وضعیت خاندان طاهری))​

طاهریان امیران زیردستِ خود را به‌همراه سپاه، برای حکومت سیستان می‌فرستادند؛ اما آن‌ها نفوذ چندانی در بیرون شهرها مخصوصاً زرنج که پایتختشان بود، نداشتند و این استان ناامن بود.[۵۰] زمانی که یعقوب برای جنگ با رَتْبیل به بُست رفت، در اطراف شهر به‌همراه یکی از دبیران خود وارد ویرانهٔ منزلی که صالح بن نصر در آن زندگی می‌کرد، شد. دبیر نوشتهٔ عربی روی دیوار را دید و آن را ترجمه کرد: «چون ندای شوم سرنگونی برامکه بلند شد آن‌ها به ذلت و خواری افتادند. خاندان طاهر هم صدای شوم نابودی‌شان روی برخواهد خاست و خداوند هم برای آن‌ها نکبت و بدبختی را خواهد فرستاد». یعقوب این نوشته را معجزه‌ای برای سرنگونی خاندان طاهریان دانست و به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] امیر.

امیر احمد

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
20/6/23
ارسالی‌ها
270
پسندها
2,577
امتیازها
13,813
مدال‌ها
9
سطح
11
 
  • #19

درگیری با طاهریان​

محمد طاهری، حاکم خراسان، در ادارهٔ امور ضعیف بود، طبرستان و ری از تصرف او خارج شده بود و ماوراءالنهر از وی اطاعت نمی‌کرد؛ لذا یعقوب موقعیت را برای گرفتن خراسان و جنگ مستقیم با امیر طاهری مناسب دید. یعقوب پس از ارسال پیغام اول به‌سوی خراسان حرکت کرد.[۵۴] بهانهٔ یعقوب برای لشکرکشی، پناه‌دادن محمد بن طاهر به عبدالله سگزی یا عبدالله بن محمد بن صالح بود که به نیشابور گریخته بود. عبدالله با شنیدن این خبر، به دامغان در ناحیهٔ جنوبی دریای خزر فرار کرد و محمد بن طاهر را تنها گذاشت. در هر حال پس از تصرف نیشابور به‌دست یعقوب و پایان‌دادن به سلطهٔ ۵۰سالهٔ طاهریان، مردم او را خارجی خواندند. یعقوب دستور داد جار بزنند و مردم را برای فردا احضار کنند. فردای آن روز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] امیر.

امیر احمد

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
20/6/23
ارسالی‌ها
270
پسندها
2,577
امتیازها
13,813
مدال‌ها
9
سطح
11
 
  • #20

جنگ با علویان​

زمانی که یعقوب به گرگان رسید، عبدالله و حسن بن زید به طبرستان گریختند. یعقوب گروهی را برای محافظت از آذوقه و سپاه باقی گذاشت و خود با سرعت در تعقیب آن‌ها به ساری رفت. با دیدن یعقوب، بی هیچ جنگی، حسن بن زید به سمت کوه‌های دیلمان و عبدالله به سمت دریا فرار کرد. مرزبان طبرستان عبدالله را دستگیر کرد و او را به یکی از یاران یعقوب، عزیز بن عبدالله، سپرد و خود بازگشت تا از اقدامات حسن بن زید جلوگیری کند. عبدالله سگزی را نزد یعقوب بردند و چون مشخص شد که ضد یعقوب سخنان بسیاری گفته‌است، به‌دستور یعقوب او را گردن زدند؛ سپس یعقوب با پنداری آسوده به نیشابور بازگشت.[۵۷][۵۸]
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] امیر.
عقب
بالا