آموزشی هر شب یک کلمه! | Night Word

  • نویسنده موضوع Raha~r
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 16
  • بازدیدها 436
  • کاربران تگ شده هیچ

Raha~r

مدیر آزمایشی آوا + ناظر داستان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
19/1/21
ارسالی‌ها
1,871
پسندها
13,926
امتیازها
36,873
مدال‌ها
45
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
به توکل نام اعظمت... بسم‌الله!

سلام و چنتا سلام بیشتر خدمت شما مترجم‌ها و ترجمه‌خون‌های عزیز!

قراره که از این به بعد، هرشب یه کلمه انگلیسی رو با هم یاد بگیریم و مثال‌ها، مفهوم و دانستی‌هاش رو هم به یاد بسپاریم که جدای از اون بخش همکاری در ترجمه رمان‌ها و ۲۰ گرفتن در آزمون‌هاتون (!) وسط فارسی صحبت‌کردن انگلیسی بپرونید لااقل یکم باکلاس بنظر بیاید (پیشاپیش اَه!//:::)

پس همراهمون باشید و حتما اشتراک بزنید که از کلمات جدید جانمونید!
وقت خیلی زیادی ازتون نمی‌گیره ولی به‌جاش در رشد و ارتقای سطح زبان انگلیسیتون تاثیر به‌سزایی داره...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Raha~r

Raha~r

مدیر آزمایشی آوا + ناظر داستان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
19/1/21
ارسالی‌ها
1,871
پسندها
13,926
امتیازها
36,873
مدال‌ها
45
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #2

fret
(verb)

(about/over something)

معنا:
فِرِت به معنای نگران یا دلواپس شدن است به طوری که فرد قادر به آرام کردن خودش نباشد.

مثال:
Fretting about it won't help
نگران بودن در موردش هیچ کمکی نمی‌کند.
Her baby starts to fret as soon as she goes out of the room
کودکش به محض اینکه او از اتاق خارج می‌شود، شروع به بی‌قراری می‌کند....
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Raha~r

Raha~r

مدیر آزمایشی آوا + ناظر داستان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
19/1/21
ارسالی‌ها
1,871
پسندها
13,926
امتیازها
36,873
مدال‌ها
45
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #3

amicable
(adjective)

معنا:
اَمی‌کِبِل به معنای انجام کاری یا دستیابی به چیزی از طریقی مودبانه و بدون بحث است؛ دوستانه.

مثال:
In spite of their disagreement they parted on amicable terms
علی‌رغم اختلاف نظرشان، آنها با شرایط دوستانه از هم جدا شدند.
The partners maintained an amicable relationship after selling the business
شرکا پس از فروش مشاغل رابطه دوستانه‌ای برقرار کردند.

[COLOR=rgb(216, 37...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Raha~r

Raha~r

مدیر آزمایشی آوا + ناظر داستان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
19/1/21
ارسالی‌ها
1,871
پسندها
13,926
امتیازها
36,873
مدال‌ها
45
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #4

amicable
(adjective)

معنا:
اَمی‌کِبِل به معنای انجام کاری یا دستیابی به چیزی از طریقی مودبانه و بدون بحث است؛ دوستانه.

مثال:
In spite of their disagreement they parted on amicable terms
علی‌رغم اختلاف نظرشان، آنها با شرایط دوستانه از هم جدا شدند.
The partners maintained an amicable relationship after selling the business
شرکا پس از فروش مشاغل رابطه دوستانه‌ای برقرار کردند.

[COLOR=rgb(216, 37...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Raha~r

Raha~r

مدیر آزمایشی آوا + ناظر داستان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
19/1/21
ارسالی‌ها
1,871
پسندها
13,926
امتیازها
36,873
مدال‌ها
45
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #5

cabal
(noun)
(formal) (usually disapproving)

معنا:
کابال اشاره به گروهی از مردم دارد که برای در دست گرفتن قدرت سیاسی در برنامه‌های مخفیانه همکاری دارند؛ دسیسه و توطئه.

مثال:
Military police arrested members of the cabal who were planning to overthrow the government
***
پلیس نظامی اعضای کابال که قصد سرنگونی دولت را داشتند، دستگیر کرد.
February 14? … That's an...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Raha~r

Raha~r

مدیر آزمایشی آوا + ناظر داستان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
19/1/21
ارسالی‌ها
1,871
پسندها
13,926
امتیازها
36,873
مدال‌ها
45
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #6
perpetuity
(noun)

معنا:
پِرپوتووایتی به معنی ادامه یافتن برای همیشه یا تا ابد است؛ جاودانی.

مثال:
The trust fund will ensure preservation of the site in perpetuity
صندوق امانت حفظ سایت را برای همیشه تضمین می کند.
The property will be passed on from generation to generation in perpetuity
این دارایی از نسلی به نسل دیگر برای همیشه منتقل می شود....
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Raha~r

Raha~r

مدیر آزمایشی آوا + ناظر داستان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
19/1/21
ارسالی‌ها
1,871
پسندها
13,926
امتیازها
36,873
مدال‌ها
45
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #7
bogus
(adjective)

معنا:
بوگِس صفتی به معنای غیر واقعی، جعلی یا تقلبی است؛ از این رو لغاتی همچون fake و counterfeit مترادف این کلمه محسوب می‌شوند.

مثال:
The art dealer proved the painting to be bogus
این فروشنده هنری ثابت کرد که نقاشی جعلی است.
bogus claims of injury by workers
ادعاهای ساختگی در مورد آسیب‌دیدگی توسط کارگران

دانستنی:
در اوایل قرن 19، "bogus"...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Raha~r

Raha~r

مدیر آزمایشی آوا + ناظر داستان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
19/1/21
ارسالی‌ها
1,871
پسندها
13,926
امتیازها
36,873
مدال‌ها
45
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #8
treacle
(noun)

معنا:
تِریکِل (به معنای شیره قند، تریاق) روشی برای صحبت در مورد احساساتی است که آزاردهنده‌اند زیرا بیش از حد این‌گونه‌اند و دل را می‌زنند. شیرینی غلیظ شیرۀ گیاهان بر مردم تأثیری گذاشت که باعث شد تا نام آن را روی چیزهای بیش از حد احساساتی به کار برند.

دانستنی:
Treacle در یونان باستان پدید آمد. کلمه یونانی thēriakos (به شباهت این واژه به کلمۀ تریاق دقت کنید) به معنی "گرفته شده از یک حیوان وحشی" از thērion ("حیوان وحشی") آمده است. از آنجایی که حیوانات وحشی اغلب به گاز گرفتن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Raha~r

Raha~r

مدیر آزمایشی آوا + ناظر داستان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
19/1/21
ارسالی‌ها
1,871
پسندها
13,926
امتیازها
36,873
مدال‌ها
45
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #9

Jovial
(adjective)

معنا:

جُویال صفتی است به معنای عیاش، سبک روح و طرب‌انگیز؛ حالتی خوشحال و دوستانه داشتن.

مثال:
Andy remembered his Uncle Jim as a jovial man with a ready smile, a firm handshake, and a cheery greeting for all
اندی عموی خود جیم را به عنوان مردی شاداب با لبخندی آماده، دست دادنِ محکم و سلامی شاد برای همه به یاد می‌آورد.
***
He addressed Molly in his usual jovial manner
او مولی را به شیوه همیشگیِ شوخ‌طبع خود خطاب کرد.

...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Raha~r

Raha~r

مدیر آزمایشی آوا + ناظر داستان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
19/1/21
ارسالی‌ها
1,871
پسندها
13,926
امتیازها
36,873
مدال‌ها
45
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #10
commodious
(adjective)

معنا:
کومُدیِس صفتی است برای مکانی که راحت و جادار باشد.

مثال:
The description of the house for sale notes a commodious living room adjacent to a large kitchen, both perfect for entertaining guests
در توضیحات خانه برای فروش، از یک اتاق نشیمن راحت در مجاورت یک آشپزخانه بزرگ یاد شده است که هر دو برای پذیرایی از مهمانان عالی است.

دانستنی:
Commodious به معنای "جادار"...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Raha~r
عقب
بالا