ادامه بده و تایپ کن

[ᴘ̶ᴀ̶ʀ̶ᴅ̶ɪ̶̶̶̽ș̶]

- باشه عشقم، بیا خودم بهت غذا میدم چاق بشی، چله بشی، بیای منو بگیری

ـنه غذا های ما با شما فرق داره​

[/QUOTE]
- دروغ نگو!‌‌‌‌‌‌‌ خودم دیدم هرروز از تو چاه میای بیرون و از تو یخچال غذا کش میری!‌‌‌تو فقط میخوای فرار کنی.
و بلند زدم زیر گریه
[/QUOTE]

سوسک نگاه بدی بهم کرد و گفت:
ـ اصلا من عروس نازنازی نمیخوام! -_​

 

[ήίάž]

ـنه غذا های ما با شما فرق داره​

- دروغ نگو!‌‌‌‌‌‌‌ خودم دیدم هرروز از تو چاه میای بیرون و از تو یخچال غذا کش میری!‌‌‌تو فقط میخوای فرار کنی.
و بلند زدم زیر گریه
[/QUOTE]

سوسک نگاه بدی بهم کرد و گفت:
ـ اصلا من عروس نازنازی نمیخوام! -_​

[/QUOTE]
با بغض گفتم:
- غلط کردی، اگه باهام ازدواج نکنی پامو می‌زارم روت له بشی

 

[((Elmira))]

گفت باشه از دست این زنا .گفتم مگه قبل از منم زن دیگه ی بوده ،؟

 

[ήίάž]

گفت باشه از دست این زنا .گفتم مگه قبل از منم زن دیگه ی بوده ،؟

سوسکی با ترس نگام کرد:
-اره... ینی نه... ن..ار...نه
پامو محکم گذاشتم روش و پرس شد:|

 

[((Elmira))]

آخیش راحت شدما .برم آرایش کنم برم ...

 

[ήίάž]

آخیش راحت شدما .برم آرایش کنم برم ...

یهو یادم آمد چقدر عاشقش بودم و زارت زدم زیر گریه...
- نهههه

 

[((Elmira))]

کمی‌که‌آروم‌شدم‌‌اشکام‌که‌قطع‌شد‌..یه‌نگاه‌به‌صورت‌چسبونش‌
کردم‌..

 

[ήίάž]

کمی‌که‌آروم‌شدم‌‌اشکام‌که‌قطع‌شد‌..یه‌نگاه‌به‌صورت‌چسبونش‌
کردم‌..

با بغض گفتم:
- ای جان، چه قشنگ چسبیده به زمین...

 

[((Elmira))]

برداشتمش یه نگاه‌به‌‌چشمای‌‌بسته‌اش‌کردم‌.؛گفتم‌:خوشگل‌کی‌بودی‌تو‌..یه‌‌هو‌
پاشو‌تکون‌داد.‌‌..

 

[hadi]

برداشتمش یه نگاه‌به‌‌چشمای‌‌بسته‌اش‌کردم‌..گفتم‌خوشگل‌کی‌بودی‌تو‌..یه‌‌هو‌
پاشو‌تکون‌داد.‌‌..

سریع دویدم لباسمو پوشیدم و با ماشین به سمت بیمارستون بردمش ....