تو سالن زیبایی جدیدی مشغولم
یه عنوان دستیار
همه کاری میکنم اونجا
سوهان میکشم
مواد میزارم
لاک میزنم
مانیکور, میکنم
پدیکور, میکنم
این قبل عیدی پدرمون دراومد
سنگ صبورم نگم واست که از صب مسرفتیم تا یازده شب
انقدری که شب از درد گردن نمیتونستم بخوابم
هرروزی کع میگذشت میگفتم دیگه نمیتونم
دیگه توان...