متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

ایوای مرگ

  1. بابای دخترش

    در حال تایپ رمان ایوای مرگ | ماه.میم کاربر انجمن یک رمان

    «به نام خالق مرگ، که گریز از آن را آفرید» کد: 4392 ناظر: @Dalraeda- خلاصه: در همان هنگام که سرمای مارگیت در چمدان کلاغ‌های آماده به کوچ جای می‌گیرد، آتش خانه‌های سوخته خاکستر می‌شود، بهارِ نرسیدهِ امید را در دل دریانشینان می‌رویاند؛ نامه‌ای با خط گذشته، زمان را نبش قبر می‌کند... . تقدیم به...
عقب
بالا