#تیکه_کاب
باور کنید
به خود باور داشته باشید
تنهام گذاشت
تنهایی
تکست عاشقانه
تیکه کتاب
حرف های تیکه دار
حرف های تیکه دار و سنگ
حرف های سنگین
خسته
داستانكوتاه
دل آشوب
دل غم زده
دل نوشته
ذهن مریض
راند مبارزه
رستینا صبوری
غمنوشت
مغرور
زنی از خانه بیرون امد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلو در دید .
به انها گفت : من شما را نمیشناسم ولی فکر میکنم گرسنه باشید بفرمایید داخل تا چیزی برای خوردن به شما دهم .
انها پرسیدند : ایا شوهرتان خانه است ؟
زن گفت : نه او برای کاری به بیرون از خانه رفته است .
انها گفتند : پس ما نمیتوانیم...