عنوان : غمی گستاخ
نویسنده : اهورا تابش
مقدمه :
به گستاخی غم که هرگز ندیدهام!
با هر درد و رنجی بیرونش میکنم اما مانند خاطرهای در دل من میماند.
دیگر با ان سر جنگی ندارم، دیگر برایم توان جنگی باقی نمانده است...
مانند سنگی سفید در دل دیوار ، بر دل اشفتهی من نشسته است.