کد رمان: 5733
ناظر:
«بسم الله الرحمن الرحیم
و به نستعین، انه خیر ناصر و معین»
نام مجموعه: «تابوت زمان»
نام جلد اول: «در آروارهی حنانه»
خلاصهی رمان:
ایرن نیکداد، یه دختر سی سالهی مستقل، شریف و درستکار به ظاهر عادیه؛ اما هیچ چیز اطرافش عادی نیست! نه پدری که ازش دوری میکنه و خون خودش...
کد رمان: ۵۸۷۹
ناظر: @Kalŏn
خلاصه:
در خانهی آصف، سایهها بیش از حد واقعی به نظر میرسند. لاوین، خدمتکار خانه، هر صبح ردپاهای خیس روی پلهها را میبیند که تا اتاق آصف کشیده شدهاند. فاتح مدام میخندد و میگوید ( سکوت، وانمود کن چیزی ندیدهای) و آن مرد تنها، پشت درختان حیاط کمین کرده... انگار...