کد رمان: 3649
ناظر: @Roshanak_QW
بسم رب الجنون!
خلاصه: مریم، زنیست که از تمام درهای سخت زندگی با وجود پدرش عبور کرده. بیشتر امیدش به مسابقهی بیلیارد و پولیست که به برنده داده میشود! شرایط زندگیاش ایجاب میکرد که او، قبل از مسابقه تنها امیدش را از دست بدهد و مجبور به انجام کارهایی شود که...