کد رمان: 5817
ناظر رمان: @پرینز
خلاصه:
سیاهیِ اشتباهی خلاصه شد در سپیدیِ داری که گردنها به بند کشید و نفسها خفه کرد؛ اما امان از جانان... محکوم شدهای به هزاران بار مرگ و دوباره از نو زیستن به حکمِ خفگی با همین دار و آنقدر به این دورِ باطل ادامه میداد تا نهایتاً برقِ تیزیِ خنجری که انتقام...