متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شهید سردار امیری

  1. Ro_gii

    «سردار» سر و دست نداشت! + عکس (قسمت دوم و پایانی)

    در محضر مدافعان حرم/۲۰۰/ گفتگوی مشرق با همسر شهید سردار امیری/ قسمت دوم و پایانی «سردار» سر و دست نداشت! + عکس شهید در سردخانه تهران بودند و از تهران آوردند اصفهان. خود سپاهی‌ها از تهران آوردند به اصفهان. چون سر نداشتند اصلا ما را نشان ندادند. یک دستش نبود و سرش هم نبود. گروه جهاد و مقاومت مشرق...
  2. Ro_gii

    یواشکی‌های سردار برای رفتن به سوریه + عکس (قسمت اول)

    در محضر مدافعان حرم/۱۹۹/ گفتگوی مشرق با همسر شهید سردار امیری/ قسمت اول یواشکی‌های سردار برای رفتن به سوریه + عکس یک بار قایمکی رفتند سوریه. من دنبالش رفتم تا حوالی میدان امام. این طرف و آن طرف رفتم، خیلی دنبالش گشتم که کجا رفته، گوشی‌اش خاموش بود دیگر؛ دنبالش گشتم دیدم شب اتوبوس‌هایشان پر شده...
عقب
بالا