کد رمان: 5788
ناظر رمان: @Abra_.
خلاصهای از رمان:
اسم من لیلین؛ یه دامپزشک با زندگیِ سخت که وارد روستای کدخدا شده تا طرحش رو بگذرونه.
اما پسر کدخدا سالهاست که زنش مشکل داره و بچهدار نمیشن... الان دنبال وارثن و تو یک شب زمستونی من و به عمارتشون دعوتت میکنن تا صیغه بشم..!
اما صیغهی کی؟