کد رمان: 5433
ناظر: @MAHLA.MI
خلاصه:
با غیرقابل پیشبینیترین مرگ ممکن، طوفان سهمگینی به یکباره تمام زندگیاش را زیر و رو میکند و او را از زیرِ سایه بیرون کشیده و نقشی جدید بر عهدهاش میگذارد. زرق و برق دنیای پرنخوتِ جدیدش، چشمش را میگیرد و طنابِ آزمندی چون ماری آزمند دور گلویش میپیچد...