مباحث متفرقه رُمان|قرنطینهِ

[༆ALN]

- تو این روزایِ قرنطینه این رمانارو پیشنهاد میکنم
به راحتی هم با یه سرچ تو گوگل میتونید دانلود کنید.
سعی میکنم رمانایی رو معرفی کنم که به دور از کلیشه باشه!
این رمانایی رو که معرفی میکنم به شخصه خودم مطالعه کردم و واقعا به نوبه خودشون عالی اند.
- تایپک شخصی!​

• سقوط‍♀
دختری به اسم نبات که طراح زمینه مبلمانه
بعد از 5-6 سال از کانادا به ایران بر می گرده و مشغول کار توی شرکت عشق سابقش میشه نبات سعی داره آتیش عشق قدیمی خودش رو روشن کنه اما عشق امیرصدرا زیر بار کینه خفه شده~•~‍♀

• هیچکسان پادشاه
داستان دختری که به آرزوی رهایی از دین و خشک مقدسی های پدرش از خونه فرار می‌کنه، به طور ناگهانی میوفته دست پسری که توی کار قاچاق دختر هست و اون دختر عاشق یکی از سر دسته هاشون میشه^^

 

[༆ALN]

• عروس دریایی

سوزی بهترین دوستش،فرنی رو از دست داده،فرنی در دریا غرق شده،درحالی که همه میدونند بهترین شناگر مدرسه بوده:>‍♀​

‌• ردیف کلاغ ها

حنا اپارتمانش رو با وسواس در یه منطقه امن با همسایگانی خوب انتخاب می کنه ولی یه اشتباه ازش سر میزنه اون هم اینکه در خونشو روی یه عاشقی پنهانی باز میکنه^•^​

• کتابخانه ارواح

سایمون از وقتی یادش میاد میتونه با مرده ها حرف بزنه،چیزی نمیگذره که سایمون در یه آژانس روح گیری مشغول به کار میشه و بار سنگینی روی دوشش میوفته اون هم خلاص شدن از شر ارواح~~‍♂​

 

[༆ALN]

[لانه ویرانی]

در موردِ دختری به نامِ گلبرگِ کهکشانِ که طبقِ وصیتِ پدرش با یه هویتِ دیگه وارد عمارتِ قاتلِ پدرش میشه و اونجا خدمتکارِ همسرِ دیوانه هیرمند یا همون قاتلِ پدرش میشه و تو عمارت راز هایی رو میفهمه و کشف میکنه که دنیاشُ عوض میکنه!
- این رمان دو جلدیِ!
***​

[افوگاتو(اسپرسو)]

ماجرای یه دختر قلدر، که برای محافظت از خانواده اش مجبور خودش شکل پسرا کنه واونم بخاطرخواسته پدرش چون پسرنداشته
اسمش هم سروش هست و این وسط اتفاقاتی می افته بخاطراینکه باورش کنند ولی با ورودِ پسر عمه اش تمام راز هایِ عمارت فاش میشه!

​

 

[༆ALN]

[این مرد ویران است]

درموردِ یه دختر به نامِ الیسیماِ که تمامِ وجودش نفرت از سام کسی که اونُ بزرگ کردهِ اون با رفتن پیشِ یه دعانویس و با گرفتنِ سحر میخواد که سامُ بکشه و تو این راه با پسری آشنا میشه که زندگیشُ دستخوشِ تغیراتِ بزرگی میکنه!
- این رمان دو جلدیِ|جلد دوم'من به برلین نمی روم'
***​

[استخوان هایی که تو رو دوست داشتند]

درموردِ دختری به نامِ لیلیا که همیشه فکر میکرد همسایه اشون حسام فقط یه مردِ جذابِ ولی با دیدنِ اون در نیمه شب
که در حالِ انداختنِ جسدی در صندوق عقبِ ماشین است نظرش به کلی عوض میشه ولی اون درگیرِ راه خطرناکی میشه که به کلی زندگیش عوض میشه!
- این رمان دو جلدیِ!
***
خودم این دو تا رمانُ خیلی دوست دارم و حتماا پیشنهاد میکنم اگه مطالعه...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[༆ALN]

[کنارِ نرگس ها جا مانده ای]

یلدا پزشک26ساله ایست که بخاطر مشکل ناگهانی که برای خانواده‌اش پیش آمده، ناخواسته مجبور به تغییر روش زندگی خودش می‌‌شود.
در این بین به دور از چشم خانواده سعی دارد به نحوی مشکلات را حل کند، رویارویی او با مردی که در گذشته درگیری عاطفی با او داشته و حالا زن دیگری در زندگی آن مرد است باعث ...
***​

[اکالیپتوس]

شاهرخ ، یکی از بزرگ ترین مافیای دبی به دنبال شخصی ست تا اسناد دزدیده شده اش را پس بگیرد و از این رو صحرا پایش به عمارتِ شاهرخ باز می شود
و با دیدن فرزندِ کوچکِ شاهرخ و راز هایِ آن عمارت زندگیش دستخوشِ تغییراتِ بزرگی قرار میگیرد!​

 

[༆ALN]

[مرگنواز]
-زینب ایل خانی-

اهورا مزدا پاكزاد نوازنده معروف ايراني ويالون در اتريش است كه طرفداران زيادى دارد.
اهورا زندگى بسيار مرموز و پيچيده اى دارد.
او بسيار خشن و بي رحم و سرد است.به طور خيلى مشكوكى زن هايى كه با او وارد رابطه مى شوند بعد از چندى دست به خودكشى مى زنند، فريال اخرين ماهى اسير قلاب اهورامزداست كه پرده از راز بزرگ او با قدرت عشق بر ميدارد و همراه فريال خواننده از سير عاشقانه زندگى گذشته اهورا مزدا با خبر مي شود و جواب خيلى از معماها حل مي شود...
***
[نغمه آشوب]
-امیر نیکزی-

ناتاشا پتروف ، دختر مغرور روسی که برای تعطیلات تابستانی به آمریکا سفر کرده با مرد ناشناسی که حتی اسمش را نمی داند برای یک شب همبس*تر می شود غافل از اینکه این مرد " جانشین رهبر آشوبگران "...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[༆ALN]

[با سقوطِ دست هایِ ما]
-زینب ایل خانی-

شیدا دختری که با نا پدریش بهادر که یکی از وکیلایِ خبره است زندگی میکند
و همه چیز با آمدنِ بهزاد برادرِ بهادر از دبی شروع میشود عشقی که بین این دو پیش می آید و اتفاقاتی که خوندش خالی از لطف نیست!
***
[این مرد امشب میمیرد]
-زینب ایل خانی-

یلدا دخترى طغیان گر که با عمه اش زندگى میکند ، طى تقدیری بازداشت میشود و اتهام سنگینى در پرونده اش رقم میخورد ونجات دهنده او به طور معجزه آسایى وارد زندگى اش میشود و پرده از وقایع اصلى گذشته این دختر برداشته میشود، معین نامدار !
مردى از جنس خشم و تعصب ، با روح و زندگى اش در مى آمیزد و روایتى نو رقم میخورد …
***
این دو تا رمانُ به شدت پیشنهاد میکنم
من خودم اینقدر این دوتا رمانُ خوندم، ولی بازم میخونم...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[༆ALN]

[هزارچم]
-زینب ایل خانی-
ريحانه از يك خانواده سنتى و با عقايد محدود ، دل در گرو قهرمان داستان حاج امير جبارزاده دارد، جوانمردى پهلوان مسلك كه خصوصيات ويژه خاصى دارد،
اما دست تقدير و اشتباهات مختص سن كم ريحانه باعث ازدواج اشتباه او با شهاب جبارزاده پسر عموى حاج امير مي شود
ازدواجي كه تنها از سر انتقام بچگانه شهاب مي باشد حاج امير كه پسر عموي بزرگتر شهاب است و هميشه حكم پدر او را داشته است از عشق و احساس خويش نسبت به ريحانه چشم پوشى ميكند و اين شروع اولين چم از هزارچم روايت است...
***

[آبان ماه اول زمستان است]
-رهایش-
آبان برای فرار از خاطرات تلخ گذشته سرش رو به کار گرم می کنه، فارغ از اینکه با شروع ماجراهای جدیدی توی زندگیش تموم سعیش برای فراموش کردن گذشته ناکام می مونه!​

 

[༆ALN]

[رابطه]

گلابتون زنی ساده است که زندگی او دستخوش انتخاب همسر سابقش شده، با ورود دوست قدیمی همسر سابق وی سهیل به زندگی گلابتون
همه ی رنج های او تبدیل به خنده و زندگی هدف دار و مملو از آرزو می شود.
گلابتون مسیری جدید در زندگی خود پیدا می کند و زنی امروزی، مستقل و قدرتمند می شود و زندگی عاشقانه ای برایِ او و سهیل رقم می خورد!
***
[ان سالها]

مهناز دختری خوش اقبال است و زندگی عادی خود را دارد ، او شیفته دوست و هم بازی دوران کودکی خود ، بیژن شده
و البته بیژن هم نسبت به او بی رغبت نیست ، اما حکایت از روزی شروع میشود که خانواده ی شاهین فر مهناز را برای پسر بزرگشان ، بهرام ، خواستگاری میکنند …​

 

[༆ALN]

[هفت خط]
-گیسو خزان-
دیار رئیس مغرور و سرد یه شرکت تبلیغاتی که برای انتقام از قاتل برادرش عضو گروه مسابقات غیرقانونی میشه غافل از این که پدرش دنبال کسی می گرده تا وارد زندگیش بشه
و از شرکت تو مسابقه منصرفش کنه...
آلما که به خاطر آزادی پدرش مجبور به کار تو شرکت دیار شده این پیشنهاد و قبول می کنه ولی نمی دونه که دیار ازش کینه به دل داره و قراره بعد از این ازدواج اجباری این کارش و تلافی کنه و ...
***
[نبضِ خاموش]
-سروناز روحی-
گندمِ بیات رزیدنت جراح یکی از بیمارستان های مطرح پایتخت، پزشکی مهربان و خوش قلب است.
دکتر آیین ارجمند نیز متخصص اطفال پس از سالها دوری از کشور و شایعات برای خدمت وارد بیمارستان میشود.
این دو پزشک جوان در شروع دلداگی و زندگی مشترک با مشکلات عجیب و غریبی دست و...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.