نتایج | نتایج مسابقه‌ی دلنوشته‌ی عیدانه |

Maede Shams · 30/3/20

| به توکل نام اعظمت، بسم الله... |

عرض سلام خدمت کاربران محترم
***
مدتی قبل مسابقه‌ای در رابطه با عید نوروز برگزار شد و دوستانی که علاقه داشتند، اعلام آمادگی کرده و آثارشان را ارسال کردند.
تیم داوری ما، تشکیل شده از سرپرست و مدیر بخش، یکی از اعضای تیم نقد و ویراستاریِ ادبیات آثار را نقد کرده و امتیاز دادند.
این مسابقه‌ی مربوط به ادبیات بود و باید اعلام کنم مدتی‌ست که سخت‌گیری ما در تیم بیشتر شده و این مورد در رابطه با مسابقه هم صدق می‌کند.

در ادامه دلنوشته‌ها و امتیازات را قرار خواهم داد.

Maede Shams · 30/3/20

MAEE__AD گفت
بهارِ دلها فروغ ژرف دلنشین نگاهت است...✨
بهارِ دلها زیبایی بی‌حد و حصر چشمانت است...✨
بهارِ دلها لبخند ملیحِ برروی لبانت وعشقی که در کوچه پس کوچه‌های دلت می‌جوشد است...✨
اصلا بذار کوتاه و واضح بگویم :)
بهارِ دلها...✨
وجودِ تُ، عطرِ تُ و عشقِ تُ گوشه‌ی سفره‌ی هفت سین است...✨
بهارِ دلهای من همان سبزِچشمانت، گرمایِ دستانت و آب شدن آن بلورهای شفاف، سفید و یخ زده بر روی چمن‌های آن پارک همیشگی‌مان است.✨
همان‌جایی که عیدها آب هویج بستنی خوردن‌مان زبان زده عام و خاص می‌شود...

Maede Shams · 30/3/20

MAEE__AD گفت
تنگی خالی از ماهی قرمز
ماهی قرمزم خیلی تنهاست! هرروز صبح وقتی که بیدار می‌شم بدون هیچ هم بازی این ور اون ور میره گاهی اوقات احساس می‌کنم الانه که بمیره دلم می‌خواد براش یه هم بازی بخرم ، اما مامانم میگه که هنوز وقتش نیست و باید به چیزهای دیگری از هفت سین رو بخریم. بعضی اوقاتم حس می‌کنم که ما نمی تونیم قبل از اینکه هفت سین شروع بشه ، تموم وسایل هفت سین رو بخریم. آخه کل مردم ریخته اند توی خیابون و قبل از اینکه چیزی رو انتخاب کنیم برای خریدن ، همه رو خالی می کنن اون...

Maede Shams · 30/3/20

MAEE__AD گفت
روزهاست که تورفته‌ای وسال‌هاست که بی‌معنی شده سال نو.
روزهاست که تورفته‌ای و خاطراتت چون طناب دار، با پلاک حکاکی اسمت، چون پلاک مالکیت غم‌هایم از گردنم اویزان است.
تورفته‌ای و تنهایی هرروز، هرساعت، هر دقیقه و هرثانیه، بند‌بند وجودم را به آتش می‌کشد.
تورفته‌ای و من امسال با بغض گلویم، غم ‌‌پنهان درصدایم، چشم‌های از گریه خیسم، افکار دردناک و مشوشم و قلب شکسته‌ام سالم را نومی‌کنم.
تورفته‌ای و سفره‌ی هفت سین من از هفت "ت" ساخته شده است.
تنهایی و تنهایی و تنهایی و باز هم...

Maede Shams · 30/3/20

MAEE__AD گفت
امسال، عید، کم‌رنگ‌تر به چشم می‌آید. عضوی از خانواده‌مان کم شد! عضوی که وجودش برای خانه و خانواده آرامش بود. عضوی که هر سال با کمک‌اش سفره هفت‌سین می‌چیدم. عضوی که خنده عیدمان به وجود او بود. اما امسال نیست که دستان پر مهر و محبت‌اش را بر روی گونه‌ام بکشد. نیست که به او در چیدن سفره هفت‌سین کمک کنم. نیست که خنده عید را بر لـ*ـب‌های‌مان تضمین کند.
امسال باید خودم تنهایی سفره هفت‌سین می‌چیدم. گرچه بابا هم کمک می‌کرد، اما سلیقه مامان رو که نداشت!
یادم از پارسال افتاد...

Maede Shams · 30/3/20

MAEE__AD گفت
در انتظار نشسته ام! در انتظار یک تغییر!
تغییری بزرگ که روح مرا، وجود مرا تازه کند!
که لبخند را بر لبانم مُهر کند...
این روز ها حال و هوای دلها جالب نیست، این روز ها لبخند ها حقیقی نیست...
خانه هایمان را تمیز کردیم، گلها و گیاهانمان را حرس کردیم؛ بهار به خانه ها و طبیعتمان نفوذ کرده اما بوی کهنگی چیزی مانع از لذت بردن می شود!
سرمای استخوان سوز چیزی مانع از باز شدن یخ های رابطه ها می شود...
آری! این دلهای ماست که در سرما و کهنگی فرو رفته!
دلهایی که به جای جلا دادن به...

Maede Shams · 30/3/20

MAEE__AD گفت
* عید نوروز *

کنار سفره هفت سین مینشینم.
امسال با سالهای قبل فرق دارد.
دلم را کنار هفت سین، سر سفره می گذارم.
دلم روی سفره، به یاد پدرم، تنگ میشود.
چشم به راه نامه ای از اویم.
دلم میخواهد جنگ تمام شود.
یاد جنگ که می افتم، دلم مثل سیر و سرکه می جوشد.
چشمم به مادرم می افتد. با آن چادر نمازش مثل فرشته ها شده.
بوی سجاده اش، اطراف سفره قدم میزند و آرامم می کند.
دلم آرام میگیرد.
کوکب خانم، با پسر و عروسش به خانه ما می آید.
دلم میخواهد فرار کنم.
دلم را آرام میکنم.
کوکب...

Maede Shams · 30/3/20

MAEE__AD گفت
-به نام او-

آسمان، بی قـرار می‌بارید! گویی اوهم دلـش شسـتن و بردن را می‌خواست!
این شهر به سـیلی عظیم، نیاز داشت. سیـلی که ازدم، همه چیز را بشورد و ببرد! پاک کند و از نو بسازد! شایـد این‌طور میشد دل‌ها را آرام کرد و زنـدگی‌ها را شاد بینند.
تا کـی می‌توان اسم سرنوشت را بداقبالی نامید؟! تا کـی دست روی دست بگذاریم و تنـها به تماشا بنشینیم؟!
چـرا به عقب بر‌نگردیم؟!
دامـن‌های چین‌دار بپوشیـد و برقصید! شاد باشید و با دید دیگری نگاه کنید!
هنـوز هم میتوان دست رد به سینه...

Maede Shams · 30/3/20

MAEE__AD گفت
بو های جذابی در دنیا وجود دارد ک گل لبخند را بر ل**ب‌ها می نشاند و یکی از این بو ها برای ما ایرانی‌ها بوی عیده!
بویی ک امسال ب مشام کسی نرسید!
امسال خبری از غلغله مردم در خیابان برای خرید سفره هفت‌سین نبود.
امسال خبری از ذوق و شوق کودکانه برای تعطیلی مدارس نبود!
امسال خبری از اشتیاق برای پوشیدن لباس‌ها نو نیست!
امسال چهارشنبه سوری در خیابان‌ها خبری از آتش و آتش‌بازی نبود و کسی نبود که از روی شعله بپرد و بگوید زردی من از ت، سرخی ت از من!
امسال ب جای شادی همه به جای...

Maede Shams · 30/3/20

از دوستان عزیزی که شرکت کردند و آثار زیباشون رو برای ما ارسال کردند، نهایت تشکر و قدردانی رو دارم.
آثار حتماً زیبا و دلنشین بودند و ما تنها اصولی‌تر اون‌ها رو نقد کردیم؛
و این ارزش کار و قلم شما رو به هیچ وجه پایین نمیاره.
همچنین از دوستان عزیزم که داوری رو به عهده گرفتند نهایت قدردانی رو دارم. عزیزان:
ناظر مسابقه: I'M_NEGIN
سرپرست ادبیات: MelikA1377
منتقد: M Tofan
ویراستار: iTs_MãeDe

پس از قرار دادن نقد یکی از شرکت‌کندگان، نتایج اعلام شده و ضمن اهدای مدال، آثار سه نفر برتر صوتی می‌شوند.

نتایج | نتایج مسابقه‌ی دلنوشته‌ی عیدانه |

گزینه‌های بیشتر

Maede Shams

امضا : Maede Shams

Maede Shams

امضا : Maede Shams

Maede Shams

امضا : Maede Shams

Maede Shams

امضا : Maede Shams

Maede Shams

امضا : Maede Shams

Maede Shams

امضا : Maede Shams

Maede Shams

امضا : Maede Shams

Maede Shams

امضا : Maede Shams

Maede Shams

امضا : Maede Shams

Maede Shams

امضا : Maede Shams

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)