نمایشنامه نمایشنامه سقوط امان نداد | NEGIN کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع NEGIN_R
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 4
  • بازدیدها 365
  • کاربران تگ شده هیچ

NEGIN_R

مدیر بازنشسته
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
26/7/18
ارسالی‌ها
1,796
پسندها
64,265
امتیازها
77,373
مدال‌ها
33
سن
26
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
نمایشنامه: سقوط امان نداد
نویسنده: نگین قاسمی

شخصیت ها:
مریم/ زن / سی ساله
امین/ شوهر مریم / سی ساله

مقدمه:
در نهایت، دل‌گیری و دل‌تنگی تمام می‌کند هرچه را نتواند تاب بیاورد.
 
آخرین ویرایش
امضا : NEGIN_R

NEGIN_R

مدیر بازنشسته
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
26/7/18
ارسالی‌ها
1,796
پسندها
64,265
امتیازها
77,373
مدال‌ها
33
سن
26
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
ساعت دیجیتال پژو ۴۰۵ نقره‌ای ده و هجده دقیقه شب را نشان می‌دهد. جاده‌ی شیراز تا شمال نسبتا شلوغ است و ماشین ها با سرعتی تقریبا همسان و در یک صف حرکت می‌کنند. مه در روشن و تاریک جاده عیان است. امین رانندگی می‌کند. مریم میوه پوست می‌کند و در دهان شوهرش می‌گذارد. دکلمه‌های شاملو پشت سر هم در فضای کوچک ماشین طنین اندازند.
مریم: شاملو عاشق ایدا بود.
امین: (با اخم) همه یه روزایی حس عاشقی دارن.
مریم: (زیر چشمی نگاهش میکند) تو هم داشتی؟
امین: حس عاشقی؟
مریم:( پر پرتقال را در دهانش میگذارد) اره
امین: ( با دهان پر) وقتی میگم همه یعنی همه دیگه!
مریم:(با بغض) واست ایدا بود؟
امین: شروع نکن مریم.
مریم: واسه تو تموم شده... واسه من هنوز سر دلمه، لبالبِ چشمامه، گره‌ی گلومه، خوره‌ی وجودمه، عشقِ عشقمه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : NEGIN_R

NEGIN_R

مدیر بازنشسته
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
26/7/18
ارسالی‌ها
1,796
پسندها
64,265
امتیازها
77,373
مدال‌ها
33
سن
26
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
مریم: اشک رازیست، لبخند رازیست، عشق رازیست. اشک انشب لبخند عشقم بود.
امین: من عشق تو نیستم. اینو قبول کن حداقل پیش خودت.
مریم: (لبانش را لج میکند) هشت ساله شوهرمی.
امین: اما نگاهای بی‌باکانه‌ت به فرهاد رو یادم نمیره.
مریم: توقع داری من زنِ کنار شوهرم توی خونم رو یادم بره؟
(برگی دستمال برمی‌دارد. دستش را تکیه‌گاه چانه‌اش میسازد. به چراغ خطر ماشین روبرو چشم میدوزد.)
امین: نه توقع دارم تو هم مثل من خفه خون بگیری!
مریم: آیندمون چی؟
امین: کدوم اینده مریم؟ منوتو حتی یه گذشته درست هم نداریم... اونوقت تو میگی اینده!
مریم: ( امیدواری در چشمانش میتابد.) برنامه ریخته بودیم امین... ما قرار بود بچه دار شیم... اینده ازین مهم تر؟ گذشته از این سازنده تر؟
امین: ادما گاهی نقشه الکی میریزن که نقشه های...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : NEGIN_R

NEGIN_R

مدیر بازنشسته
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
26/7/18
ارسالی‌ها
1,796
پسندها
64,265
امتیازها
77,373
مدال‌ها
33
سن
26
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
امین: اره. اره خفه‌ات می‌کنم مریم. از صدای گله‌هات خسته شدم. از به در و دیوار کوبیدنات منتفر شدم. چرا نمی‌فهمی؟
مریم: (با بهت نگاه به نیم رخ امین می‌اندازد. سخت زبان می‌چرخاند برای صحبت کردن) از کِی اینجوری دلت رو زدم؟
امین: از وقتی که فهمیدم حسم بهت عادت بوده نه عشق!
مریم: عادت یه حس قویه امین. تنفر نداره. تو داری بهونه میاری که من برم. می‌خوای با اون دختره که اومده وسط زندگیم باشی و بهت گفته منو دک کنی. (هیستریک سر تکان می‌دهد) می‌دونم. می‌دونم.
امین: (پوزخندی از حرص بر لبانش نمایان است) اگه می‌دونستی اینجوری دیوونه بازی در نمی‌اوردی. اصل ماجرا اینه که آدم اگه یه حیوون خونگی هم داشته باشه، سر یه هفته بهش عادت می‌کنه! و از یه جایی به بعد تنها حسن عادت این میشه که ما دلمون نمیاد اون...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : NEGIN_R

NEGIN_R

مدیر بازنشسته
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
26/7/18
ارسالی‌ها
1,796
پسندها
64,265
امتیازها
77,373
مدال‌ها
33
سن
26
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
امین: (دستش را روی فرمان می‌کوبد و عربده می‌زند.) حواسم نیست... حواسم دیگه به تو نیست. دلم نمی‌خواد حتی ببینمت. حس و حالت... حرف‌ها و چهرت... مریم از همش متنفرم... واسم زندگی‌مون زندگی‌مون نکن! ما خیلی وقته زنده به گور شده.
مریم: (تند تند دست می‌کشد تا لایه‌ای که دیدش را تار کرده از بین برود) وایسا... با توئم، میگم نگه دار.
امین: خفه شو روانی. می‌خوای وسط جاده نگه دارم یا لبِ دره؟
( دقایقی در سکوتی که تنها شکننده‌اش صدای مهدی یراحی بود، گذشت.)
مریم: (با اشاره به تابلوی آبی رنگ گوشه جاده که حرف "P" بزرگ نوشته شده بود، اخرین جمله‌اش را تکرار کرد.) وایسا...
امین: (سرش را روی فرمان ماشین قرار داد و چشمانش را بست.) زود باش... هرچی می‌خوای بردار.
( مریم،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : NEGIN_R

موضوعات مشابه

عقب
بالا