متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

سرقت مسلحانه دختر و پسرجوان از یک طلافروشی برای خرج عروسی

  • نویسنده موضوع Arman_r
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 180
  • کاربران تگ شده هیچ

Arman_r

کاربر فعال
سطح
28
 
ارسالی‌ها
1,134
پسندها
22,374
امتیازها
41,073
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #1
مادر آرزو داشت تا بتواند طوری فرزندانش را تربیت کند که مسیر زندگی هیچ کدامشان به پایان تلخی که پدر رسیده بود نرسد. اما شاید آنقدر درگیر تامین نیازهای مادی آنان بود که نفهمید کی و کجا پسر و دخترش راه دیگری را در پیش گرفته اند.

کودکی اش به حسرت داشتن شادی گذشت که در چشمان دانش آموزان بی درد مدارس شمال شهری که مادرش سرایدارشان بود می درخشید. آنقدر درگیر اندیشیدن به نداشته هایش بود که سهم خود را در ساختن زندگی و عوض کردن مسیر سرنوشتش از یاد برد. خود را موجود طلبکاری از جامعه می دید که احساس می کرد در جواب تلخی هایی که زندگی به او تحمیل کرده حق دارد هر رفتاری داشته باشد و از هر طریقی به خواسته هایش برسد.

با رسیدن به سنین نوجوانی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا