«یلدا» یعنی یک دوستت دارم طولانی از لب‌هایی که یک سال سکوت کرده بودند.

شعرکده متهم قضاوت

  • نویسنده موضوع SAN.SNI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 9
  • بازدیدها 304
  • کاربران تگ شده هیچ

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #1
عیب رندان مکن ای زاهده پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت


من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت



"حافظ"
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #2
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم


عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم

رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم
سر حق بر ورق شعبه ملحق نکنیم

شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد
التفاتش به می صاف مروق نکنیم

خوش برانیم جهان در نظر راهروان
فکر اسب سیه و زین مغرق نکنیم


"حافظ"
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #3
خانه طاعات عمارت مکن
کعبه آفاق زیارت مکن


امه تلبیس نهفته مخوان
جامه ناموس قضاوت مکن

قاعدهٔ کار زمانه بدان
هر چه کنی جز به بصارت مکن

"سنایی"
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #4
گذارت از آستانه‌ی ناگزیر
فروچکیدن قطره‌ قطرانی‌ است در نامتناهی‌ ظلمات:
«ــ دریغا
ای‌کاش ای‌کاش
قضاوتی قضاوتی قضاوتی
درکار درکار درکار
می‌بود!» ــ
شاید اگرت توانِ شنفتن بود
پژواکِ آوازِ فروچکیدنِ خود را در تالارِ خاموشِ کهکشان‌های بی‌خورشیدــ
چون هُرَّستِ آوارِ دریغ
می‌شنیدی:
«ــ کاشکی کاشکی
داوری داوری داوری
درکار درکار درکار درکار…»
اما داوری آن سوی در نشسته است، بی‌ردای شومِ قاضیان.
ذاتش درایت و انصاف
هیأتش زمان ــ
و خاطره‌ات تا جاودانِ جاویدان در گذرگاهِ ادوار داوری خواهد شد.


"احمد شاملو"
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #5
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند
چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند


مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند؟!

گوییا باور نمی‌دارند روز داوری
کاین همه قلب و دغل در کار داور می‌کنند


"حافظ"
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #6
صدای خش خش علف‌های وحشی می‌آید
و درختان با نگاهی متوحش
به تماشا ایستاده‌اند
برای قضاوت...



"یوگنی یفتوشنکو"
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #7
قضاوت را گذارم در قیامت
خدایم داند و بازم خدایم


در آن لحظه که تو دادی عذابم
شکایت کردم از تو از خدایم

مرا عمری به دنبالت کشاندی
سرانجامم به نابودی نشاندی

شکستی این دل و
بر من گذشتی
تو رفتی قلبت و
بر من تو بستی

بگو رسم زمانه با من این بود؟
یا که سهمم از دنیا چنین بود

چه شبها را که من حسرت کشیدم
در این عشقم چه منتها کشیدم

دلم کوه غم و دریای اندوه
نگاهم خسته وتاریک و بی نور

نمیدانم چه شد عهدت شکستی
رخت را با دلم بیگانه جستی

نمیخواهم بدانم از سرانجام

دلت جایی دگر کرده پرواز
خ**یا*نت تا ابد مخفی نماند

قضاوت میکند اینک خدایم
خدایم داند و بازم خدایم

تو را اینک به این دنیا سپارم
به این دنیای بی فردا سپارم ….

...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SAN.SNI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] NASTrr

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #8

پرواز کن
پرواز کن و بیا،
کنارم بنشین
ای سپیدی روزگار
ای طراوت محض
ای مونس مرموز افکار پریشان
ای دغدغه روشن
و ای فراموش نشدنی،
همیشگی
مگر چه کرده‌ام که گریزانی،
از التماس و خواهش
و از این که حقیقت را بگویم،
بی پرده
که گناه من فقط همین است
قبول
قبول،
من متهمم
متهم
ولی محکوم نیستم
پس بیا، این سایه را مرور کنیم
از نو
قضاوت را به کبوترها بسپاریم
و به کلاغ بگوییم:
بس است دیگر، خجالت بکش!
و سایه را بپذیریم،
مثبت فکر کنیم
کمی هم در سایه استراحت کنیم
دوباره زنده شویم
طلوع را بهانه کنیم
شهامت را قدر بدانیم
و اصل را بر برائت


"بردیا برزویان"
 
امضا : SAN.SNI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] NASTrr

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #9
خام و ناپخته قضاوت می‌کنیم!
تحقیق بر دار، گرفتار آمده
در سیخ شک
با آتش حکم ناحق
بی‌گنه را کبابش می‌کنیم!
با خبر نیست
بیچاره مظنون
از دادگاه پنهانی
که در محضر می‌کنیم!
غیبت و تهمت نقل مجلس ها شده
برادر را زنده زنده
نشخوار می کنیم!
جهنم را خود برای خود مهیا کرده‌ایم...


"محمد کوهیان"
 
امضا : SAN.SNI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] NASTrr

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #10
قبل از شروع به قضاوت نشستیم
باد می‌وزید و برگ‌های اوستا به گونه‌های ما می‌خورد
و ما در خیال باطل خود مسرور
از درک قوانین مواج بادها
در میان هجوم نورها
چشمانمان به زردی برگ‌ها افتاد
ولی در نگاه پوچمان
چیزی نبود جز قتل واژه‌ها
پس چو گوشواره‌ای زرین
به گوش‌هایمان آویختیم
پندهای شیرین تو را
و نهفتیم گوش‌هایمان را
در هزار توی چادرها
نه از برای رنگ آن
و نه به خاطر شادی زنگ آن
برای پوچی مبادا
پس به قضات نشستیم
در انتخاب اشاره‌ها
قبای پاره به تن...


"ابوالقاسم تبریزیان"
 
امضا : SAN.SNI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] NASTrr
عقب
بالا