- تاریخ ثبتنام
- 29/6/18
- ارسالیها
- 1,292
- پسندها
- 16,982
- امتیازها
- 38,073
- مدالها
- 18
- سن
- 22
سطح
24
- نویسنده موضوع
- #1
به نام خدا
تازه ۱۲ سالم بود و تا آن وقت اسلحه ندیده بودم. آن دو اسلحه را بهطرف پدرم و داییاسماعیل و بقیه گرفته میگفتند: «بخوابید روی زمین!» دو تا از دایی هایم به همراه پدر، روی شکم، بر زمین خوابیده بودند و دست هایشان روی سرشان بود.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم به نقل از جوان، تازه 12 سالم بود و تا آن وقت اسلحه ندیده بودم. آن دو اسلحه را بهطرف پدرم و داییاسماعیل و بقیه گرفته میگفتند: «بخوابید روی زمین!» دو تا از دایی هایم به همراه پدر، روی شکم، بر زمین خوابیده بودند و دست هایشان روی سرشان بود. مادر و نجمه و زن دایی از ترس در گوشهای نشسته بودند. آنها تهدید میکردند و فریاد میزدند اسماعیل صفدری کیست؟
خانواده علیآبادیها خرداد 61 از دامغان...
تازه ۱۲ سالم بود و تا آن وقت اسلحه ندیده بودم. آن دو اسلحه را بهطرف پدرم و داییاسماعیل و بقیه گرفته میگفتند: «بخوابید روی زمین!» دو تا از دایی هایم به همراه پدر، روی شکم، بر زمین خوابیده بودند و دست هایشان روی سرشان بود.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم به نقل از جوان، تازه 12 سالم بود و تا آن وقت اسلحه ندیده بودم. آن دو اسلحه را بهطرف پدرم و داییاسماعیل و بقیه گرفته میگفتند: «بخوابید روی زمین!» دو تا از دایی هایم به همراه پدر، روی شکم، بر زمین خوابیده بودند و دست هایشان روی سرشان بود. مادر و نجمه و زن دایی از ترس در گوشهای نشسته بودند. آنها تهدید میکردند و فریاد میزدند اسماعیل صفدری کیست؟
خانواده علیآبادیها خرداد 61 از دامغان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.