عاشقانه‌ها عاشقانه‌های غادة السمان

[Friba~]

‌
نمیتوانم به تو بگویم:
"دوستت دارم"
اما میتوانم
وقتی به خواب رفته‌ای
در سکوت،
با لب‌هایم روی پیشانی‌ات بنویسمش
تا انگشت های رویاهایت آن را بردارند...!

#غادة_السمان ​

 

[Friba~]

‌
عشق تو را من اختراع کردم
تا در زیر باران بدون چتر نباشم...
پیام‌های دروغین
از عشق تو برای خودم فرستادم!
عشق تو را اختراع کردم
چونان کسی که در تاریکی
تنها می‌خواند، تا نترسد!

#غادة_السمان​

 

[Friba~]

‌
کن کالحزن و امکث معی‌...

مثل غم باش و با من بمان...

#غادة_السمان ​

 

[Friba~]

‌
لو كنت تدري كمْ أحبكَ
لصارتْ شفتاكَ الإبتسامة
وعيناك الفجر ..!

اگر می‌دانستی چقدر دوستت دارم
لبانت لبخند می شدند
و چشمانت سپیده‌دم ...

#غادة_السمان ​

 

[Friba~]

‌‌
تو را دوست داشتم
چنان که گویی
تو آخرین عزیزان
من بر روی زمینی
و تو رنجم دادی
چنان که گویی من
آخرین دشمنان تو
بر روی زمینم....

#غادة_السمان ​

 

[Friba~]

‌
منذ اليوم الذي عرفتك فيه
وأنا أضحك وأبكي في آن
فنصف حبك ضوء والباقي ظلام
صيف و شتاء على سطح واحد
وربما لذلك ما زلت أحبك..

از روزی که شناختمت
همزمان می‌خندم و می‌گریم
نیمی از عشقت روشنایی و نیم دیگرش تاریکی‌ست
یک بام و دو هواست
شاید برای همین است که همچنان دوستت دارم..

#غادة_السمان ​

 

[Friba~]

‌
‌عشق
اسلحه‌ای‌ست
در دستان کسانی‌
که دوست‌شان داریم!
به آن‌ها قدرت می‌دهد
که زخمی‌مان کنند
و تنهای‌مان بگذارند...

#غادة_السمان ​

 

[Friba~]

‌
‌در فاصله‌ی میان هجرانت تا وصال
در من چیزی می‌شکند
که هیچ گاه ترمیم نخواهد شد...

#غادة_السمان
​

 

[Friba~]

‌
نزديك مشو،
دور منشين
كوچ مكن،
به من مَپيوند
مرا تباه مكن،
مرا خميده مساز
ما بايد كه پرواز كنيم
چون دو خط موازی با هم
كه به هم نمی‌پيوندند
كه نيز از يكديگر دور نمی‌شوند
و عشق همين است...!


#غادة_السمان ​

 

[Friba~]

از روزی که شناختمت
همزمان هم می‌خندم
و هم گریه می‌کنم.
نیمی از عشقت روشنایی
و نیم دیگرش تاریکیست!
یک بام و دو هواست؛
شاید برای همین است
که همچنان دوستت دارم...

#غادة_السمان​