- ارسالیها
- 6,841
- پسندها
- 20,926
- امتیازها
- 69,773
- مدالها
- 38
- سن
- 19
- نویسنده موضوع
- #1
آدهاراناند فین، نویسنده کتاب پرفروش «دویدن با کنیاییها»
چند وقت پیش که صبح یک یکشنبه سرد و بارانی کفشهای دویدنم را میپوشیدم تا برای دویدن بیرون بروم، پسر کوچکم از من پرسید: «بابا کجا میروی؟» من گفتم: «میروم که بدوم» و بعد او پرسید: «چرا؟»...
پسرم فقط ۳ سال دارد اما این سوال خوبی بود و راستش را بخواهید من نمیتوانستم به آن جواب بدهم. اصلا دوست نداشتم بیرون بروم. بدنم هنوز درگیر شوک ناگهانی بیرون آمدن از تخت بود. درست است که خودم را برای یک ماراتن آماده میکردم اما هنوز چند ماه وقت مانده بود. در آن لحظه، واقعا این احساس قوی را نداشتم که باید حتما در آن صبح زمستانی تعطیل از خانه بیرون بروم. میتوانستم بعدا بروم یا حتی یک روز دیگر یا اینکه اصلا در ماراتن شرکت نکنم. اصلا چرا باید در یک...
چند وقت پیش که صبح یک یکشنبه سرد و بارانی کفشهای دویدنم را میپوشیدم تا برای دویدن بیرون بروم، پسر کوچکم از من پرسید: «بابا کجا میروی؟» من گفتم: «میروم که بدوم» و بعد او پرسید: «چرا؟»...
پسرم فقط ۳ سال دارد اما این سوال خوبی بود و راستش را بخواهید من نمیتوانستم به آن جواب بدهم. اصلا دوست نداشتم بیرون بروم. بدنم هنوز درگیر شوک ناگهانی بیرون آمدن از تخت بود. درست است که خودم را برای یک ماراتن آماده میکردم اما هنوز چند ماه وقت مانده بود. در آن لحظه، واقعا این احساس قوی را نداشتم که باید حتما در آن صبح زمستانی تعطیل از خانه بیرون بروم. میتوانستم بعدا بروم یا حتی یک روز دیگر یا اینکه اصلا در ماراتن شرکت نکنم. اصلا چرا باید در یک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.