- نویسنده موضوع
- #1
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید …
شعر زیبای سهراب یادم می آید وقتی سبزه های روبان قرمز را بالای مزارها می بینم، آری بیشتر یاد این شعر سهراب می افتم وقتی مادری را می بینم که با چشمی اشک آلود با گلاب سنگ مزار فرزندش را می شوید! شاید بشود شعر سهراب را جوری دیگر برایشان بخوانیم، “به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من، به سراغ من اگر می آیید قل هو والله را بر زبان جاری کنید به سراغ من اگر می آیید با گلابی سنگ مزارم را تر کنید به سراغ من اگر می آیید …”
این پنجشنبه آخر سال هم به دیدارشان می رویم، دیدار آنهایی که چشم انتظاری شان را نمی بینیم و صدایشان...
شعر زیبای سهراب یادم می آید وقتی سبزه های روبان قرمز را بالای مزارها می بینم، آری بیشتر یاد این شعر سهراب می افتم وقتی مادری را می بینم که با چشمی اشک آلود با گلاب سنگ مزار فرزندش را می شوید! شاید بشود شعر سهراب را جوری دیگر برایشان بخوانیم، “به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من، به سراغ من اگر می آیید قل هو والله را بر زبان جاری کنید به سراغ من اگر می آیید با گلابی سنگ مزارم را تر کنید به سراغ من اگر می آیید …”
این پنجشنبه آخر سال هم به دیدارشان می رویم، دیدار آنهایی که چشم انتظاری شان را نمی بینیم و صدایشان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.