فال شب یلدا

زندگینامه تراژدی تنهایی

  • نویسنده موضوع Friba~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 187
  • کاربران تگ شده هیچ

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #1
TestBookReview-750x430.jpg

کشتی از بندر بمبئی در هند به بندر بوشهر روان است و در آن دو شخصیت مشغول گفت‌وگو هستند: محمد مصدق که مرزهای امن آسایش سوئیس در اروپای درگیر جنگ جهانی اول را رها کرده و به دعوت مشیرالدوله پیرنیا به قصد تصدی‌گری وزارت عدلیه به ایران آمده، و سرپرسی کاکس مسئول بخش امور خاورمیانه وزارت امور خارجه انگلستان که مدت‌ها در بوشهر ساکن بوده است. مصدق توضیح می‌دهد که از طریق «بندر خودمان، بوشهر» از کشتی پیاده می‌شود و کاکس پاسخ می‌دهد «مگر بوشهر بندر ایران است؟» مصدق هیچ‌وقت این توهین را فراموش نکرد. کتاب تراژدی تنهایی شرح‌حال ملی‌گرایی است که در غرب به تمسخر گرفته شد، تخریب شد، دیوانه و پریشان خطاب شد؛ اما در نزد دوست‌دارانش ستوده شد و به مقام پدر مبارزه با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #2

درباره کتاب استراتژدی تنهایی

در کتاب‌هایی که از دوران محمد مصدق منتشر شده است، گرچه او نقش محوری و اصلی داشته است، اما موضوع کودتای ۲۸ مرداد و ملی‌شدن صنعت نفت بر شخصیت سردار اصلی جنگ نفت سایه انداخته بود. به همین دلیل است که فقدان کتابی با محوریت جنبه‌های شخصی و رفتاری این رهبر مبارزه با استعمار انگلیس، در کتابخانه‌های تاریخ معاصر به چشم می‌خورد. کتاب تراژدی تنهایی با عنوان اصلی «میهن‌پرست ایرانی»، برنده جایزه کتاب مؤسسه واشنگتن در حوزه خاورمیانه شد. این کتاب تا اندازه زیادی از این شخصیت سیاسی اسطوره‌زدایی می‌کند.

[IMG alt="وینستون چرچیل مصدق را مردی دیوانه و پریشان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #3

بخش‌هایی از کتاب تراژدی تنهایی

مصدق نخستین رهبر لیبرال در خاورمیانه مدرن بود. او عقل‌گرایی بود که از تاریک‌اندیشی تنفر داشت و معتقد به تفوق قانون بود. درک او از آزادی در ایران و در منطقه بی‌نظیر بود. در واقع، غرب او را بیشتر دوست می‌داشت، اگر کمی کمتر به اصول آزادی متعهد می‌بود. او از خواسته‌اش مبنی بر استقلال اقتصادی از بریتانیا کوتاه نمی‌آمد و برای خوشامد واشنگتن نیز کمونیست‌ها را به زندان نمی‌انداخت.

***

زیاد گریه می‌کرد، گاهی غش هم می‌کرد. با عصا راه می‌رفت و مدام از معده درد و سردرد گلایه داشت. وقتی ارنست گراس، سفیر آمریکا در سازمان ملل، به‌همراه ورنون والترز، در هتلی در نیویورک به دیدنش آمدند، روی تخت دراز کشیده بود و حال حرف‌زدن نداشت. والترز تعریف...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

عقب
بالا