متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

ایران معاصر وقتي پادشاه محتكر مي‌شود!

  • نویسنده موضوع Bita
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 134
  • کاربران تگ شده هیچ

Bita

نویسنده ادبیات
سطح
33
 
ارسالی‌ها
5,104
پسندها
25,179
امتیازها
67,173
مدال‌ها
51
  • نویسنده موضوع
  • #1
در اواخر جنگ جهاني اول، ايران دچار قحطي شد و ضايعات ناشي از اين قحطي به جايي رسيد كه در خود پايتخت همه روزه عده‌اي پير و جوان از گرسنگي تلف مي‌شدند. راجع به شدت اين قحطي مرحوم ميرزا خليل خان ثقفي (اعلم‌الدوله) طبيب دربار سلطنتي شرحي بسيار موثق در خاطرات پراكنده خود تحت عنوان «مقالات گوناگون» آورده است كه عيناً در اينجا نقل مي‌شود: وقتي پادشاه محتكر مي‌شود! «... از يكي از گذرگاههاي تهران عبور مي‌كردم. به بازارچه خرابه‌اي رسيدم كه در آنجا دكان دمپخت‌پزي بود. روبروي آن دكان دو نفر پشت به ديوار ايستاده بودند. يكي از آنها پيرزني بود صغيرالجثه و ديگري زني جوان و بلندقامت. پيرزن كه صورتش باز بود و كاسه گليني در دست داشت، گريه‌كنان گفت: اي آقا، به من و اين دختر بدبختم رحم كنيد! يك چارك از اين...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا