یک خاطره، یک فرمانده

  • نویسنده موضوع Billie
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 79
  • کاربران تگ شده هیچ

Billie

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
25/11/20
ارسالی‌ها
1,041
پسندها
8,873
امتیازها
26,673
مدال‌ها
13
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
به همان افراد هم دقیقاً گفته نمی‌شد که عملیات کجا قرار است انجام بگیرد یا این که چه روزی شروع می‌شود. بعدش به جای این که بروند رفسنجان و همگی در آنجا سوار اتوبوس شوند، به طور پراکنده می‌رفتند یزد و از آنجا بلیت می‌گرفتند.

به گزارش ایسنا، در بخشی از کتاب «فصل فکرت‌های نو» نوشته تخریبچی دکتر احمد مومنی‌راد روایتی از دلیل درخواست «نان خشک و پسته» توسط یک فرمانده به چاپ رسیده است که ماجرای آن از این قرار است.
هر وقت عملیاتی در پیش بود، سردار شهید حاج علی محمدی پور، فرمانده گردان ۴۱۲ لشگر ۴۱ ثارالله به یزد زنگ می‌زد و به دوستان نزدیکش پیغام می‌داد: «کمی نان خشک یا پسته بفرستید برای جبهه».
آنها می‌فهمیدند که عملیات نزدیک است. بچه‌های دیگر را جمع می‌کردند و موضوع را با آنها در میان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Billie

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا