فال شب یلدا

زندگینامه آلبرتو موراویا

  • نویسنده موضوع Friba~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1
  • بازدیدها 138
  • کاربران تگ شده هیچ

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #1
آلبرتو موراویا می گوید: «در سال ۱۹۴۳ ابلاغی با دستوری محکم و قاطع صادر شد که دیگر به هیچ عنوان نباید بنویسم.» او را وادار کردند برای سینما به عنوان منبع درآمد کار کند: دو نمایشنامه باری کاستلانی بدون امضار نوشت، شلیک هفت تیر و زازا. در طی چهل و پنج روز به عضویت روزنامه کوررادو آلوارو با نام «پوپولودی رما» درآمد. خودش می گوید: «فاشیسم با آلمانی ها بازگشت و من باید فرار می کردم چرا که شناسایی شده بودم و و (از سوی مالاپارته) یعنی در فهرست اسامی ای بودم که باید دستگیر می شدند.» با السامورانته به سوی ناپلی می گریزد ولی موفق نمی شود و مجبور می شود در کلبه ای نزدیک فوندی میان دهقانان به مدت نه ماه به سر برد. او در این باره می گوید: «این دومین تجربه مهم من در زندگی بعد از آن بیماری بود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #2

گریز از سایه فاشیسم​

موراویا به ایالات متحده سفر کرد تا از سرزمینی که برایش زندگی سختی به ارمغان آورده بود دور شود. جوزپه پردزولینی او را به خانه فرهنگ ایتالیایی ها در دانشگاه کلمبیای نیویورک دعوت کرد. در هشت ماه اقامتی که در آنجا داشت سه کنفرانس در مورد رمان ایتالیایی برگزار کرد. در بازگشت به ایتالیا در زمان کوتاهی کتابی با عنوان «آشفتگی» نوشت.

در سال ۱۹۳۶ با کشتی به چین عزیمت کرد و در آنجا دو ماه ماندگار شد. در سال ۱۹۳۸ به یونان رفت و شش ماه اقامت گزید. و بعد دوباره به ایتالیا بازگشت و با آنا کاپری که با او از سال ۱۹۳۶ در رم آشنا شده بود ازدواج کرد.

درسال ۱۹۴۰ نوشته های طنز و سورئالیستی با عنوان «رویای جاج» گردآوری کرد.

در سال ۱۹۴۱ رمانی طنز به نام «لاماسکراتا»...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا