- ارسالیها
- 1,454
- پسندها
- 6,356
- امتیازها
- 25,673
- مدالها
- 15
- نویسنده موضوع
- #1
نويسنده:دکتر ميترا حکيمشوشتري:
وقتي پسر پنج سالهام از مهد کودک برگشت، در کيفاش يک اسباببازي جديد پيدا کردم. من و پدرش به هم نگاه کرديم و از او پرسيديم که آن را از کجا آورده و مال کيست؟! او ابتدا ابراز بياطلاعي کرد اما با اصرار ما گفت که آن را از کيف هم کلاسياش برداشته.»
«اولين باري که دختر هفت سالهام، مريم، از کلاس ورزش با يک کادو به خانه آمد، فکر کردم که اين کادو را دوستاش، گلي، به او داده است. وقتي دومين بار گفت که گلي يک اسباببازي به او هديه داده، تعجب کردم و بار سوم زماني که مريم يک صندلي کوچک از خانه عروسکي گلي را توي روسرياش پيچيده بود، متوجه شدم که فرزندم اين لوازم را دزديده! واقعا ناراحت و عصباني شده بودم. تنها فکري که به نظرم رسيد اين بود که مجبورش کنم به خانه گلي...
وقتي پسر پنج سالهام از مهد کودک برگشت، در کيفاش يک اسباببازي جديد پيدا کردم. من و پدرش به هم نگاه کرديم و از او پرسيديم که آن را از کجا آورده و مال کيست؟! او ابتدا ابراز بياطلاعي کرد اما با اصرار ما گفت که آن را از کيف هم کلاسياش برداشته.»
«اولين باري که دختر هفت سالهام، مريم، از کلاس ورزش با يک کادو به خانه آمد، فکر کردم که اين کادو را دوستاش، گلي، به او داده است. وقتي دومين بار گفت که گلي يک اسباببازي به او هديه داده، تعجب کردم و بار سوم زماني که مريم يک صندلي کوچک از خانه عروسکي گلي را توي روسرياش پيچيده بود، متوجه شدم که فرزندم اين لوازم را دزديده! واقعا ناراحت و عصباني شده بودم. تنها فکري که به نظرم رسيد اين بود که مجبورش کنم به خانه گلي...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.