- ارسالیها
- 10,051
- پسندها
- 23,234
- امتیازها
- 78,373
- مدالها
- 55
- نویسنده موضوع
- #1
بخاطر مذهبی بودنش، در این مدت کلی علیه اش تبلیغ شده بود. وقتی عباس برای تأیید مدرکش به اتاق کلنل باکستر رئیس دانشکده رفت، او انگار تمایلی نداشت مدرک عباس را تأیید کند .
مادر، سر فارغ شدن برادر بزرگش این همه دردسر نکشیده بود. اسماعیل خیلی پریشان بود. هم از آسمان شهر قزوین، که رگبارش قطع نمیشد و هم از اضطراب جواد، که ناگهان آمد و گفت: مادر حالش خوب نیست و قابله را آوردهاند بالای سرش.
چهارم آذر ۱۳۲۹ بود. اسماعیل که به دیوار تکیه داده بود دستش را به دیوار گرفت. دلش شکست و رو به آسمان گفت: " خدایا راضی ام به رضای تو." ناگهان اقدس دوید سمت اسماعیل و گفت: مامان یک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.