متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

ریشه داستانی ضرب‌المثل‌ «کشکِ چه و پشمِ چه؟!»

  • نویسنده موضوع Roshanak_QW
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 104
  • کاربران تگ شده هیچ

Roshanak_QW

کاربر قابل احترام
سطح
34
 
ارسالی‌ها
10,051
پسندها
23,223
امتیازها
78,373
مدال‌ها
55
  • نویسنده موضوع
  • #1
«این مثل درمورد بی‌وفایی و سست‌عهدی افرادی گفته می‌شود که در روز سختی عهد کرده‌اند، و چون به آسایش رسیده‌اند، به عهد خود پایدار نمانده‌اند. یکی از روایت‌های منسوب به این مثل این است:

مردی بالای درخت چناری می‌رود و چون به شاخه آخر می‌رسد، باد تندی می‌وزد. مرد به وحشت می‌افتد و سر به آسمان برمی‌دارد که: «ای پروردگار! من از این درخت سالم پایین بیایم تمام گوسفندهایم را نذر می‌کنم.» ازقضا باد لحظه‌ای آرام می‌شود و مرد چند شاخه پایین می‌آید، کمی آرام و به سلامت خود امیدوار می‌شود؛ می‌گوید: «خدایا پشم آن‌ها را می‌دهم.» باد آرام‌تر می‌شود و مرد چند شاخه دیگر پایین می‌آید. این دفعه می‌گوید: «خدایا، کشک آن‌ها را می‌دهم. خلاصه، چون از درخت به زیر می‌آید، شاد و خندان می‌گوید: «کشکِ چه و پشمِ چه؟!»...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا