متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نمایشنامه مجموعه نمایشنامۀ افسانه های تبای | سوفوکلس

  • نویسنده موضوع FakhTeh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 189
  • کاربران تگ شده هیچ

FakhTeh

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,957
پسندها
41,808
امتیازها
71,671
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام خدا
کتاب افسانه‌های تبای شامل سه نمایشنامه به‌هم پیوسته و مرتبط است که مراحل پایانی سرنوشت یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که در شهر تبای حکمرانی می‌کند و از این رو این سه نمایشنامه – ادیپوس شهریار، ادیپوس در کلنوس و آنتیگنه – در یک کتاب گنجانده شده.
شخصیت محوری این نمایشنامه‌ها نیز، ادیپوس (یا همان ادیپ) شهریار شهر تبای است. کسی که از دودمان لابداسیدها است و هر بلائی که بتوان نامی بر آن نهاد، همه بر سر او آوار شده است. پیش از شروع نمایشنامه‌ها لازم است که از گذشته‌ی ادیپوس آگاهی داشته باشیم، چرا که نمایشنامه از نقطه‌ای خاص شروع می‌شود.
تقدیر چنین است که نسل لابداسیدها (لائیوس، کادموس، ادیپوس و…) به نفرین خدایان گرفتار آمده و بدترین بلایا بر سرشان آوار شود...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : FakhTeh

FakhTeh

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,957
پسندها
41,808
امتیازها
71,671
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #2

کتاب افسانه‌های تبای​

همان‌طور که اشاره شد، نمایشنامه از جایی آغاز می‌شود که مردم تبای در برابر کاخ ایستاده‌اند تا شهریار توانای شهر دوباره به نجات آنان بیاید و مرگ و طاعون را شکست دهد. مردم به شهریار می‌گویند: «آه ای برتر آدمیان! شهر ما را به زندگی بازگردان و تیماردار آوازۀ خود باش. تلاش تو یک بار رهائیمان بخشید، مگذار بگویند که در فرمانروائی تو ما برآمدیم تا فرو افتیم.» ادیپوس شهریار نیز به حق دنبال راه حل است اما هیچ امیدی وجود ندارد.
در نهایت پس از تلاش‌های فراوان و خداوندگار مردم – فویبوس – آنان را راهنمایی می‌کند.
پاسخ و فرمان آشکار خداوند ما فویبوس آن است که چیزی پلید، در زمین ما زاده و پرورده شده است، زمین ما را آلوده است. باید آن را برانیم تا ما را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : FakhTeh

FakhTeh

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,957
پسندها
41,808
امتیازها
71,671
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #3
%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%A8%D8%A7%DB%8C.jpg

درباره نمایشنامه‌های سوفوکلس​

ادیپوس در نمایشنامه اول به هستی، درک وجود و ماهیت خود پی می‌برد. او هزینه این درک را که توأم با درد و رنج است می‌پردازد. «هر نسلی از آدمیان به نیستی می‌گراید. مردی را به من بنمائید که سعادت او از رویائی خوش که بیداری تلخ‌گونه‌ای در پی دارد، برتر باشد. که هیچ آدمیزاده‌ای بختیار نیست.»

در نمایشنامه دوم نیز که به دانائی و تسلیم و پذیرش دست می‌یابد «چون عمری دراز بگذرد با افزونی سال‌های بسیار رنج به افزون و شادی به‌ نقصان است. بگویید آرزوی خود را! نبودن بزرگترین موهبت است. اما چون زندگی آغاز شد بهتر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : FakhTeh

FakhTeh

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,957
پسندها
41,808
امتیازها
71,671
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #4

جملاتی از متن کتاب افسانه‌های تبای​

آیا آنکه کردار را به چیزی نگیرد از گفتار می‌هراسد؟ (افسانه‌های تبای – ادیپوس شهریار – صفحه ۶۸)
نیازی به گریز نیست. حقیقت جان‌پناه من است. (افسانه‌های تبای – ادیپوس شهریار – صفحه ۷۲)
چون من بخرد باش. آیا هرگز مردی زندگی آرام و بیگمان شاهوار خود را به تخت و تاجی بی‌آرام فروخته است؟ تنها به نام پادشاه بودن، هرگز آرزوی من نبوده است، زیستن به زندگی شهریاران مرا کفایت می‌کند. مردی سلیم بیش از این چه می‌تواند خواست؟ (افسانه‌های تبای – ادیپوس شهریار – صفحه ۸۵)
نمی‌خواهم حقیقت را ندانسته رها کنم. (افسانه‌های تبای – ادیپوس شهریار – صفحه ۱۱۱)
آنگاه که همه‌چیز نازیباست،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : FakhTeh

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

عقب
بالا