شعرکده پاییز

[SETAYESH.MO]

از وقت و روز و فصل، عصر و جمعه و پاییز دلتنگند …
و بی تو من مانند عصر جمعه ی پاییز دلتنگم

اشعار حسین منزوی

 

[SETAYESH.MO]

وقتی تو نیستی …
شادی کلام نامفهومی ست !

و «دوستت می‌ دارم» رازی‌ ست،
که در میان حنجره‌ ام دق می‌ کند

و من چگونه بی‌ تو نگیرد دلم؟
اینجا که ساعت و آیینه و هوا
به تو معتادند

 

[SETAYESH.MO]

عجب که راه نفس بسته اید بر من و باز
در انتظار نفس های دیگرید از من!

 

[SETAYESH.MO]

چشمان تو تعبیر بهارانه ی عشق
جان و دل بیقرار تو؛ خانه ی عشق

مردم همگی شدند دیوانه یار
امّا تو شدی عاشق دیوانه ی عشق

 

[m.sina]

پاییز حدیث کوچ برگی سرخ است
خندیدن گل زیر تگرگی سرخ است
بر لاله چرا کفن بپوشم، وقتی
زیبایی زندگی به مرگی سرخ است​

 

[SETAYESH.MO]

در بهار ِ زندگی رفتی سفر تو بی خبر

ای مانده در کاشانه‌ام جای تو خالی

نازنین دردانه‌ام، نشکن دل ِ دیوانه‌ام

ای در خزان ِ خانه‌ام، جایِ تو خالی



حسین منزوی