شعرکده چشم‌های شیدا

[SETAYESH.MO]

از چشم و دل مپرس که

در اولین نگاه شد

چشم من، خراب دل

و دل، خراب چشم

صائب تبریزی

 

[SETAYESH.MO]

تا در ره عشق آشنای تو شدم

با سد غم و درد مبتلای تو شدم

لیلی‌وش من به حال زارم بنگر

مجنون زمانه از برای تو شدم

وحشی بافقی

 

[SETAYESH.MO]

از خانه بیرون می‌زنم، اما کجا امشب
شاید تو می‌خواهی مرا در کوچه‌ها امشب

پشت ستون سایه‌ها روی درخت شب‌
می‌جویم، اما نیستی در هیچ جا امشب‌

می‌دانم آری نیستی، اما نمی‌دانم
بیهوده می‌گردم به دنبالت چرا امشب؟

هر شب تو را بی جستجو می‌یافتم، اما

 

[SETAYESH.MO]

تا در دل من عشق تو اندوخته شد
جز عشق تو هر چه داشتم سوخته شد

عقل و سبق و کتاب بر طاق نهاد
شعر و غزل دوبیتی آموخته شد

مولانا

 

[SETAYESH.MO]

آن سو مرو این سو بیا ای گلبن خندان من
ای عقل عقل عقل من ای جان جان جان من

مولانا

 

[SETAYESH.MO]

کی می رسد آن صبح
که من صدایت بزنم
تو بگویی جانا

 

[SETAYESH.MO]

ترسم که تو هم یار وفادار نباشی
عاشق کش و معشوق نگه دار نباشی

من از غم تو هر روز دو صد بار بمیرم
تو از دل من هیچ خبردار نباشی

 

[m.sina]

چه باید کرد با چشمت که در تکرار این لذت
جدائی میشود افسوس و ماندن میشود عادت
بیل عهدی کنیم روز اول دیدار
اگر رفتم بی برگشت اگر ماندم بی منت
تو باید سهم من باشی اگر معیار دل باشد
ولی دق داد تا دادت به من تقدیر بی دقت
خودت شاید نمیدانی چه کردی با دلم اما
دل یک ادم سرسخت را بردی خدا قوت

 

[SETAYESH.MO]

وقتی آدم یک نفر را
دوست داشته باشد بیشتر تنهاست
چون نمی‌‌تواند به هیچ کس
جز همان آدم بگوید که
چه احساسی دارد

 

[m.sina]

در سیاهی چشم‌هایت
فرورفته‌ام
و دیگر نمی‌دانم
جاده به کجا می‌پیچد
فقط می‌دانم
که رودی مثل عشق
در دلم جاری شده است