شعرکده خیال

[SETAYESH.MO]

کی می رسد آن صبح
که من صدایت بزنم
تو بگویی جانا

 

[SETAYESH.MO]

کسی ‌سوال‌ می‌کند به خاطر چه زنده‌ ای؟
و من برای زندگی تو را بهانه می‌کنم

“نیما یوشیج”

 

[SETAYESH.MO]

گاهی میان مردم، در ازدحام شهر
غیر از تو
هر چه هست فراموش می‌کنم …

“فریدون مشیری”

 

[SETAYESH.MO]

تا در ره عشق آشنای تو شدم
با صد غم و درد مبتلای تو شدم
لیلی‌ وش من به حال زارم بنگر
مجنون زمانه از برای تو شدم

 

[SETAYESH.MO]

چه شد در من نمی دانم
فقط دیدم پریشانم
فقط یک لحظه فهمیدم
که خیلی دوستت دارم …

 

[SETAYESH.MO]

مانند غریقی که پر از وحشت آب است
می‌گردم و دستم پی یک تکه طناب است

دلتنگی و تنهایی و اندوه و صبوری
این عاقبت تیره یک عاشق ناب است

“محسن نظری”

 

[m.sina]

مانند غریقی که پر از وحشت آب است
می‌گردم و دستم پی یک تکه طناب است

دلتنگی و تنهایی و اندوه و صبوری
این عاقبت تیره یک عاشق ناب است

“محسن نظری”

در مکتب عشق تو ببین طالب شورم
با برق نگاهت همه شب غرق سرورم

این رونق شبهای من از خواب و خیال است
در خواب ولیکن که وصالت چه محال است

 

[SETAYESH.MO]

من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
پرم از راه، از پل، از رود، از موج
پرم از سایه برگی در آب
چه درونم تنهاست

 

[SETAYESH.MO]

غمگینم!
آخر امروز نگفتم
نگفتم دوستت دارم
از خودم خجالت می‌ کشم
از خودم فرار می‌ کنم
که دیر کردم
که دیر گفتم وُ امروز رفت

افشین صالحی