شعرکده تراژدی

  • نویسنده موضوع SETAYESH.MO
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 133
  • کاربران تگ شده هیچ

SETAYESH.MO

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/12/20
ارسالی‌ها
2,231
پسندها
16,606
امتیازها
44,373
مدال‌ها
18
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
من خانه را تاریک می‌کنم و هر چه پنجره است با پرده‌ای
سیاه می‌پوشانم
از چراغ‌ها بیزارم و از ستارگان و مروارید
و شهر پر از چراغ است
و من
بارها تور نگاهم را به افق های دور انداختم و هیچ صید نشد
نه ستاره ای و نه مروارید

“ساناز کریمی”
 

SETAYESH.MO

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/12/20
ارسالی‌ها
2,231
پسندها
16,606
امتیازها
44,373
مدال‌ها
18
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
حالا که چمدانم را
این همه سنگین و بی کلید بسته‌ام
تازه می‌پرسی کجا؟ از چه سبب؟
یعنی تو داستان دلبستگی‌های مرا
به همین چیزهای معمولی ندانسته ای؟
لااقل یک بفرمایید ساده، یک سکوت
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,004
پسندها
6,120
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #3
سالهاست مینشینم
کنار همین پنجره خسته خواب الود
و افتاب را صبح به صبح به نیت شفای زلال
بر چشمهایم میکشم
تا ببیند شاید دیدگانم رخساره سپید ترا
با همان منحنی زیبای همیشه رقصان
اری همیشه زیباست
پرواز در ابی ترین دریای نگاهت
 
امضا : m.sina

SETAYESH.MO

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/12/20
ارسالی‌ها
2,231
پسندها
16,606
امتیازها
44,373
مدال‌ها
18
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
هر خاطره ای ، خاطره نمی شود
هر دردی ، درد نیست
تا روح را مثل کاغذ مچاله کند
خاطره باید جان داشته باشد
تا زنده بماند
باید روح داشته باشد
تا برای همیشه جاودانه شود
خاطره باید بسوزاند و خاکستر کند
 
عقب
بالا