متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

آسیا ایران | دوال‌پا

  • نویسنده موضوع پرینز
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 174
  • کاربران تگ شده هیچ

پرینز

پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,919
پسندها
14,031
امتیازها
51,173
مدال‌ها
23
سن
30
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
این موجود خیالی بالا تنه‌ای شبیه انسان دارد، اما پاهایش شل و دراز و تسمه مانند است. گفته می‌شود که او معمولا به شکل پیرمرد یا مردی ضعیف و زبون و بیمار سر راه مردم قرار می‌گیرد و با ناله و زاری و التماس بسیار از مردم طلب کمک می‌کند و از آن‌ها می‌خواهد تا او را به خانه مادر بیمارش ببرند.به محض این‌که بر کول قربانی خود سوار می‌شود، او پا‌های تسمه مانندش را که ۴۰ متر طول دارد، بیرون می‌آورد، محکم دور کمر عابر می‌پیچد و او را وادار به خدمت خود برای انجام کار‌های گوناگون می‌کند! اگر قربانی بخواهد او را از کولش پایین بیندازد، آن‌قدر به کمر و پهلوی او فشار می‌آورد که می‌تواند آن شخص را خفه کند.​
 
امضا : پرینز

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,014
پسندها
33,519
امتیازها
96,874
مدال‌ها
69
سن
17
  • مدیرکل
  • #2
دَوال‌پا یکی از موجودات خیالی در داستان و افسانه‌های ایرانی است که بالاتنه ای به مانند انسان دارد و پاهایش مانند تسمه دراز و پیچنده‌اند.
در اسطوره‌شناسی ایرانی دوال‌پا مصداق آدم سمجی است که در قالب پیرمردی فرتوت و نهیف و رنجور ظاهر گشته و خود را طالب کمک مینمایاند ، طعمه به قصد یاری او را بر دوش خود سوار کرده سپس دوال پا به هر دلیل به حق یا ناحق به پشت او می‌چسبد و آن‌جا را رها نمی‌کند تا طعمه اش جان داده سپس پایین آمده و در انتظار طعمه دیگر میماند ، چنان‌که وقتی بچه‌ای سماجت می‌کند و به مادر اصرار می‌ورزد، مادر به او می‌گوید: «چرا مثل دوال‌پا به من چسبیده‌ای؟!» در افسانه‌ها راه چارۀ رهایی از دست دوال‌پا م**س.ت کردن او دانسته شده‌است.دوال پایان را در زمره دیوان دانسته اند . دوال‌پا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Vana~
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] Amin~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,014
پسندها
33,519
امتیازها
96,874
مدال‌ها
69
سن
17
  • مدیرکل
  • #3
در کتاب سندباد بحری توصیفی این‌گونه از دوال‌پا دیده می‌شود: «دوال‌پا پیرمردی است که دم جاده نشسته گریه می‌کند و هر رهگذری که می‌رسد به او التماس کرده می‌گوید مرا کول بگیر، از روی نهر آب رد کن. هر کس او را کول بکند یک‌مرتبه سه ذرع پا مانند مار از شکمش درآمده دور آن کس می‌پیچد و با دست‌هایش محکم او را گرفته فرمان می‌دهد: کار بکن بده به من. برای این‌که از شر او آسوده بشوند باید او را م**س.ت کرد.»

کتاب عجائب المخلوقات و غرائب المخلوقات محمدبن محمود طوسی (قرن ششم هجری) ضمن نقل حکایتی نام دوال‌پا را به کار می‌برد و آن را گونه‌ای نسناس می‌نامد. البته در لغت‌نامه دهخدا، داستان وامق و عذرا را منبع دیگری هم نقل می‌کند. از آن‌جا به کتاب‌هایی همچون سلیم جواهری و وغ‌وغ ساهاب صادق هدایت راه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Vana~
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] Amin~
عقب
بالا