متفرقه مهتاب

  • نویسنده موضوع بدخش
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 64
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

بدخش

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
2/1/23
ارسالی‌ها
8
پسندها
1
امتیازها
3
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
شب‌های تابستان زیباییش در غروب کوچه و خانهٔ پدری بود که ایوانش با نور سفیدِ لامپ مهتابی خاک گرفته روشن و جیرجیرکی در گوشهٔ حیاط، لبِ حوض شیر می خواند.

مهتاب شب های تابستانی آبادی بقدری روشن بود که براحتی می توانستی اعماق تاریکی را بشکافی و شفافیت و شیدایی روح را با آواز پرندۀ شب و صدای قدمهای خیس پیرمردی که از آبیاری باغ می آمد، شاهد باشی.
درخشش نور سفید ماه در پشت بام کاهگلی چنان نرم و لطیف و لذت بخش بود که گویی جسم و روحت بهمراه آهنگ بی کلام و ملایمی با سفیدی مهتاب آویخته و به تعلیق در آمده و تا بالادست ماه می رود و یا شاید ماه آنقدر نزدیک و بزرگ می شد که می توانستی در نورش غرق شوی.
نمایش هالهٔ مهتاب در وسط آسمان بقدری با اُبهت و پرطمطراق بود که تا دوردست‌ها را روشن، و به چشمها عمق...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا