متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

زندگی و رقص در آغوش مرگ!

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

☆^دوستدار_زندگی^☆

مدیر بازنشسته
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,389
پسندها
31,876
امتیازها
69,173
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #1
دَدِه‌خانم؛ نمایشی از جواد عاطفه، اجرائی به‌یادماندنی و تکان‌دهنده، اجرائی «از یک دم»؛ فاصله‌ بین هستی و نیستی؛ زندگی و مرگ! دده‌خانم کاری‌ است که چه دوستش داشته باشیم و چه دوستش نداشته باشیم، تأثیر عمیق خویش را بر ساحت روان‌شناختی ما می‌گذارد. از همان ابتدا، از بدو ورود، قدم به تاریکی می‌گذاریم؛ تاریکی و سیاهی‌ای که تاریکی قبر را تداعی می‌کند و بعد زمزمه‌هایی را می‌شنویم که تمامی ندارد؛ صدای خنده، گریه و تکرار زمزمه‌های زنانه، حضور در لحظه را برای تماشاچیانش فراهم می‌کند؛ زمزمه‌هایی که در روان‌شناسی ثابت شده است! و به صورت گفت‌وگوهای درونی و نشخوارهای ذهنی مداوم و اتوماتیک‌وار در ذهن تاریک حضور دارند و حاصلی جز تجربه‌های ناخوشایند ندارند.



در ۱۰ دقیقه‌ اول، عاطفه پاکبازنیا؛ بازیگر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ☆^دوستدار_زندگی^☆
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SHIRIN.SH
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا