چالش به عنوان یه نوجوون، افسردگی رو چطوری توصیف می‌کنی؟

  • نویسنده موضوع Emmett
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 9
  • بازدیدها 195
  • کاربران تگ شده هیچ

Emmett

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
9/3/21
ارسالی‌ها
1,085
پسندها
3,711
امتیازها
19,173
مدال‌ها
12
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
عنوان بحثمون از اسم تاپیک مشخصه!
خب؛ چطوری توصیف می‌کنی؟:)
 
امضا : Emmett

رایکا

گوینده آزمایشی + مدیر بازنشسته
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
13/6/22
ارسالی‌ها
523
پسندها
1,322
امتیازها
9,073
مدال‌ها
16
سن
20
سطح
9
 
  • #2
نوجوون نیستم .. به عنوان یه جوان توصیفش میکنم ..
جدال بین مغز و جسمی که مغز درونش پر از ایده های نو و جدیده برای انجام دادن ولی جسم باهاش یاری نمیکنه و در اخر تو میمونی و کنج اتاقت و ساعت ها بی دلیل یکجا نشینی ..
نا امیدی مطلق ..
احساس تعلق نداشتن به این زندگی و کره خاکی ..
 
آخرین ویرایش

چیچک

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
26/7/22
ارسالی‌ها
51
پسندها
445
امتیازها
2,623
مدال‌ها
5
سطح
5
 
  • #3
فکر کنم سه سال پیش نوجوون بودم
گذشته ...ولی خب افسردگی ای که درک‌کردم اینطور بود که ارزشا برای آدم کمرنگ‌و کمرنگ تر میشن زیباییا دیگه جلوه ندارن ...توجه به محیط کم میشه...فکر پر از دغدغه و تشویشو دوگانگی و... ... آینده نامعلوم و ترسناکه و آدم مدام از گذشته فراریه ...افسردگی ای که موندگار بشه و ریشه بدوونه مثل پیچک می پیچه دورت و کم کم تبدیلت میکنه به مومیایی از جنس بی تفاوتی، غم، تنبلی، بی انگیزگی و بی هدفی... و به نظرم اسم دیگه افسردگی مرگ فرسایشیه
.
..
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Emmett

Reyhane_j

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
19/9/22
ارسالی‌ها
13
پسندها
671
امتیازها
3,753
مدال‌ها
6
سن
18
سطح
7
 
  • #4
خیلی کوتاه بخوام بگم ...
خنده های بلند اما بی روح :)
 
امضا : Reyhane_j

Negar.Dayani

مدیر بازنشسته شعرکده
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/3/21
ارسالی‌ها
424
پسندها
11,237
امتیازها
27,613
مدال‌ها
15
سن
17
سطح
19
 
  • #5
یه شادی بی انتها، یه خوشحالی پوچ
تو خوشحالی اما پوچی، در همه شرایط در حال خنده‌ای اما سختته...
 
امضا : Negar.Dayani
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Emmett

Kuhiyar

مدیر بازنشسته موسیقی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
23/5/21
ارسالی‌ها
1,557
پسندها
10,089
امتیازها
35,373
مدال‌ها
21
سطح
20
 
  • #6
خسته شدن از دنیا و ادماش.
 
امضا : Kuhiyar
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Emmett

Kuhiyar

مدیر بازنشسته موسیقی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
23/5/21
ارسالی‌ها
1,557
پسندها
10,089
امتیازها
35,373
مدال‌ها
21
سطح
20
 
  • #7
افسردگی ...
شاید اینکه حتی دوسنداشته باشی با عزیزانت باشی.
حتی بودن در کنار عزیزانت بهت ارامش نده.
شاید افسردگی ، گم کردن ارامش در یه سیاره دیگ.
 
امضا : Kuhiyar
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Emmett

Mahtab Rezayat

کاربر سایت
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
3/2/20
ارسالی‌ها
667
پسندها
7,930
امتیازها
22,873
مدال‌ها
16
سن
18
سطح
12
 
  • #8
عنوان بحثمون از اسم تاپیک مشخصه!
خب؛ چطوری توصیف می‌کنی؟:)
احساس ناامیدی و گم شدن. گاهی وقتا حس می‌کنی نبودنت می‌تونه بیشتر کمک‌کننده و مفید باشه.
همچنین این احساس درحالیه که گاها تو می‌دونی تفکراتت درمورد بعضی چیزا اشتباهه ولی نمی‌تونی تغییرشون بدی یا حداقل دیگه بهشون فکر نکنی!
 
امضا : Mahtab Rezayat
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Emmett

BlaCkfloWeR

مدیر بازنشسته طبیعت
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
17/4/21
ارسالی‌ها
979
پسندها
14,762
امتیازها
37,073
مدال‌ها
23
سطح
24
 
  • #9
*اگه برای امثال من بگیم جوون بهتره!
احساسپوچی و بی‌ارزشی و تنهایی از درونت که باعث میشه فقط بخوای از ریتم یک‌نواخت و خسته‌کننده‌ای که ازش متنفری در بیای اما ممکن نیست،
از لحاظ روحی دوست داری تمام افکار توی سرت رو بریزی بیرون ولی نمیشه و این روند اون‌قدر ادامه پیدا می‌کنه که کل وجودت بشه حرف‌ها و افکار گفته نشده تا اینکه سعی کنی از راه دیگه‌ای برای بیرون ریختن احساساتت استفاده کنی
*مثل گریه، نوشتن و...
و در آخر، احساس کنی در حال لمس کردن مرگی...
 
امضا : BlaCkfloWeR
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Emmett

رایحه سادات

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
17/11/22
ارسالی‌ها
2
پسندها
21
امتیازها
30
سن
26
سطح
0
 
  • #10
افسردگی شاخ و دم نداره...
وقتی که حس میکنی واسه همه بی‌ارزشی، حس میکنی که یه آدم به‌دردنخوری، حس می‌کنی که واقعا تنهایی؛ تهِ افسردگیه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Emmett
عقب
بالا