دنباله دار [ دیالوگ‌خانه ]

[آتابای]

بسم الله
مطمعنا در انجمن نویسندگی‌ دو برابر نویسنده‌‌ خواننده هم داریم
بهترین دیالوگی که توی یک رمان، داستان، فن‌فیکشن خواندی رو به اشتراک بگذار.

"بهترین دیالوگ، تایپوگرافی لایه باز می‌شود.

 

[آتابای]

_ اگر یکی از اون آدمایی که خط قرمزتن دست بذارن رو نقطه ضعفت، چیکار می‌کنی؟!
_ خط قرمز دورش رو پاک می‌کنم و یه خط مشکی می‌کشم روش!
(دفتر دیالوگ نویسی NAZGOL )

 

[_vida_]

- می‌دونی از چی می‌سوزم؟
- پوف...از چی؟
- از این‌که کسی که بزرگش کردم کوچیکم کرد!

 

[آتابای]

- می‌دونی از چی می‌سوزم؟
- پوف...از چی؟
- از این‌که کسی که بزرگش کردم کوچیکم کرد!

 

[رُخ]

- مامان جون می‌گفت شکر کن، کفر نگو بچه خدا قهرش میاد. فکر کنم می‌خواست خودش رو بزنه به اون راه که متوجه نشه، ما خیلی وقته منتظریم خدا بیاد بغلمون کنه تا آشتی کنیم... .

 

[آتابای]

- مامان جون می‌گفت شکر کن، کفر نگو بچه خدا قهرش میاد. فکر کنم می‌خواست خودش رو بزنه به اون راه که متوجه نشه، ما خیلی وقته منتظریم خدا بیاد بغلمون کنه تا آشتی کنیم... .

 

[P A R I S A]

- می‌دونی زمان اصلاً آدمارو عوض نمی‌کنه؛ زمان فقط خود واقعیشون رو بهمون نشون میده :)

 

[آل۱۱]

- هر لحظه که به اهدافم فکر می‌کنم، از راهی که قراره توش پا بذارم می‌ترسم، ولی می‌دونی بیش‌تر از همه از چی ترسم می‌گیره؟
- از چی؟
- از این‌که مطمئنم می‌تونم به اهدافم برسم

 

[_vida_]

- دلت به حال مرده‌ها نسوزه هری! به حال زنده‌ها بسوزه...مخصوصاً اونهایی که بی عشق زندگی می‌کنن.

(دامبلدور...مجموعه‌ی هری‌پاتر)

 

[آتابای]

- هر لحظه که به اهدافم فکر می‌کنم، از راهی که قراره توش پا بذارم می‌ترسم، ولی می‌دونی بیش‌تر از همه از چی ترسم می‌گیره؟
- از چی؟
- از این‌که مطمئنم می‌تونم به اهدافم برسم