نانسی درو، از اینکه زنی خوش پوش به خانة آن ها آمده و کوشش کرده تا پالتو پوستی ظریف و زیبایی را به قیمتی ارزان بفروشد، تعجّب می کند. او جستجو برای پیداکردن این زن متقلّب را آغاز می کند و در نهایت حیرت متوجّه می شود که او خود را نانسی درو معرّفی می کند.