- ارسالیها
- 5,003
- پسندها
- 14,159
- امتیازها
- 54,473
- مدالها
- 24
- سن
- 30
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
آذم به همراه دوست و همراه وفادارش عبید که جن جوان و سه رگهای است و برای دو قرن در خدمت و بندهی او بوده، در ویلای آرام و دنج خود در خلیج گرانگِر واقع در نروژ زندگی میکند. آذم و عبید در انتظار پیام مهمی هستند که به دستشان میرسد و نام و نشانی جنی به نام عامر را دربردارد. عامر میخواهد نام کلید آذم و محل سکونت او را به آنها بیان کند. سفر طولانی آنها شروع میشود و به تهران میروند، بیخبر از اینکه عامر گندهلات تهرانی، فراموشی گرفته است.
جلد اول در آنجا تمام شد که عبید چیزی شبیه به دهان زالو را میبیند که چندین ردیف دندان دایرهای پشت هم دارد. کمی عقب میرود و دستش را از روی شیشه برمیدارد. کمی میترسد اما به روی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.