- ارسالیها
- 2,737
- پسندها
- 19,056
- امتیازها
- 48,373
- مدالها
- 28
- نویسنده موضوع
- #1
داستان ترسناک وحشت پدر
پدرم ترسناک ترین مردی است که من تا به حال می شناسم و وقتی با یک بطری نوشیدنی م**س.ت میکند رفتارش مثل یک کابوس ترسناک میشود …فقط صدای شلاق زدن کمربندش یا بلند شدن صدایش کافی بود که من مثل برگ بلرزم. یک شب، در حالی که به خاطر کبودیها و صدای گریههای مادرم تا نیمه های شب بیدار بودم ، یک ایده مبتکرانه برای متوقف کردن این رفتار ترسناک پدرم به ذهنم رسید: ایده من این بود پدر را بترسانم. شاید با خودتون بگید این دیگه چه ایده مسخره ای هست اما من احساس میکردم که او نمیدانست اعمالش چه حسی در ما ایجاد میکند، پس من...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.