نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

کتاب کتاب | زن کابین شماره 10

  • نویسنده موضوع Amin~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 111
  • کاربران تگ شده هیچ

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,895
پسندها
49,872
امتیازها
96,908
مدال‌ها
162
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
عکس جلد کتاب زن کابین شماره 10

نویسنده: روث ور
مترجم: سارا پیرعلی



معرفی کتاب زن کابین شماره 10​

چگونه می‌توانید یک قاتل را متهم کنید، زمانی که تنها گواه‌تان چشمان‌تان است؟ روث ور، در کتاب زن کابین شماره 10 این پرسش را به داستانی بی‌نهایت جذاب و هیجان‌انگیز تبدیل می‌کند. این رمان معمایی پرفروش که افتخارات فراوانی را به دست آورده، داستان زنی را روایت می‌کند که شاهد قتلی هولناک است و پس از این اتفاق، زندگی‌اش تحت تأثیر این حادثه شوم قرار می‌گیرد.


درباره کتاب زن کابین شماره 10:
روز آرامی را در یک کشتی لوکس تفریحی تصور کنید؛ تمامی سرنشینان از هوای مطبوع و امکانات رویایی کشتی بهره...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin~

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,895
پسندها
49,872
امتیازها
96,908
مدال‌ها
162
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #2
افتخارات کتاب زن کابین شماره 10:
- حضور در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز و یو اس ای تو دی
- نامزد دریافت جایزه گودریدز برای بهترین رمان معمایی در سال 2016
- نامزد جایزه کتاب ماه و کتاب سال 2016
- نامزد جایزه Theakston Old Peculier در بخش رمان جنایی سال 2017

خواندن کتاب زن کابین شماره 10 به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟
اگر به داستان‌های جنایی معمایی و علاقمندید و دوست دارید رمانی با فضای رمزآلود و ترسناک مطالعه کنید که شخصیت‌ها و حوادث آن تا مدت‌ها در ذهن‌تان هک شود، این اثر شگفت‌انگیز و خارق‌العاده را از دست ندهید.

با روث ور بیشتر آشنا شویم:
داستان‌نویس خلاق و موفق ژانر جنایی و معمایی، روث ور، سال 1977 در بریتانیا متولد شد. او با رمان‌های خارق‌العاده‌اش از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin~

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,895
پسندها
49,872
امتیازها
96,908
مدال‌ها
162
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #3
در بخشی از کتاب زن کابین شماره 10 می‌خوانیم:
اگر کسی از بیرون، بر روی عرشه، رد می‌شد و از پنجره به داخل نگاهی می‌انداخت، اصلاً متوجه نمی‌شد که من حرفی به او زده بودم که حرفۀ او را، که در حال اوج گرفتن بود، به زمین می‌کوبید و امکان حضور یک روانی جانی در کشتی را آشکار می‌کرد. داستانم را که گفتم، انتظار داشتم صدای اعتراض نیلسون را بشنوم یا انکار دسته‌جمعی مهماندارها را ببینم. اما، اگر چه صورت بالمر را با دقت نگاه می‌کردم، هیچ کدام را ندیدم، نه اتهامی، نه انکاری. انگار داشتیم با هر حسی که از او می‌دیدم معمایی را حل می‌کردیم. اما آرامش و صبوری‌اش تا اندازه‌ای مرا تحت‌تأثیر قرار داده بود، اگر چه عجیب به نظر می‌آمد. کنار آمدن با بدبینی و ناراحتی نیلسون کار جالبی نبود، اما این کار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin~

موضوعات مشابه

عقب
بالا