- ارسالیها
- 3,835
- پسندها
- 20,543
- امتیازها
- 53,173
- مدالها
- 45
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
پیرمرد، چشم ما بود...
محسن سوهانی*: سر سوزنی بددلی، دشمنی و کینورزی در بساط نداشت. سراسر مهر بود و ادب. اهل انس بود و انسانیت. مرامش مردمداری، ذاتش پدرانگی و رسمش امیدواری. محال بود کسی را نام ببرد و پسوند «عزیز» از دهانش بیفتد. با اینکه در کار جدیتی کمنظیر داشت، اما اگر مثلا در اوج عصبانیت میخواست شاگردی را تأدیب، یا حتی در کلام از روی خشم، بدترین نامردمان یاد کند، باز هم «فلانی عزیز» خطابش میکرد.استاد، یا آنطور که بچهها صدایش میزدند؛ «حاجی منوچهری»، گنجینه شریف و نازنینی از هنر و معرفت بود که مصاحبت مغتنمی داشت. تاریخ شفاهی و راوی ناگفتهها. کافی بود پای خاطراتش بنشینی تا از جهانی تجربه حظ ببری و نکتهها بیاموزی...
تئاتر و تلویزیون را دوست داشت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.