- تاریخ ثبتنام
- 21/5/19
- ارسالیها
- 5,362
- پسندها
- 14,505
- امتیازها
- 54,473
- مدالها
- 24
- سن
- 30
سطح
21
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1

قصر هنوز همراه با غرش گاهوبیگاه زمین میلرزید. انگار زمین میخواست با نالههای خود آنچه را اتفاق افتاده بود، انکار کند. انوار خورشید از لابهلای شکافهای دیوار به داخل میتابید و ذرات گردوخاک را که هنوز در هوا معلق بود، به درخشش وامیداشت. روی دیوارها، سقف و زمین آثار سوختگی به چشم میخورد. روی زرنگاریها و رنگ طبلهشدهی دیوارهایی که زمانی درخشان بودند، لکههای پهن سیاهی پخش شده بود. اجساد درهم شکستهی انسانها و حیواناتی را که سعی کرده بودند پیش از آرام شدن فاجعه حرکت کنند، دوده پوشانده بود.