داستان داستان فارسی | زنی در جاده متروکه

  • نویسنده موضوع eva~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 196
  • کاربران تگ شده هیچ

eva~

کاربر قابل احترام + ارشد بازنشسته
کاربر قابل احترام
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
13,461
پسندها
29,376
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
سن
17
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #1
چند سال قبل، حادثه وحشتناکی در ارتباط با یک روح برای دو مرد جوان رخ داد. آن دو که آدریان و لئو نام داشتند، حدود ساعت یک نیمه شب به خانه برمی‌گشتند. در آن ساعت از شب، هیچ وسیله نقلیه‌ای در جاده به چشم نمی‌خورد. آدریان رانندگی می‌کرد و لئو کنارش نشسته بود. آدریان با سرعت مجاز می‌راند و پیچ‌های تند را به آرامی پشت سر می‌گذاشت. از آنجایی که هر دو به شدت خسته بودند، حرفی بینشان رد و بدل نمی‌شد. زمانی که به راه ورودی جاده متروکه رسیدند، ناگهان آدریان متوجه شد خانمی سفیدپوش وسط جاده راه می‌رود. پشت آن خانم به آن‌ها بود و در نتیجه فقط مو‌های بلندش به چشم می‌خورد. آدریان از سرعت ماشین کاست تا بتواند چهره آن خانم را ببیند. از لئو خواست که نگاهی به آن خانم بیندازد و وقتی متوجه شد که لئو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : eva~
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] Amin~
عقب
بالا