- ارسالیها
- 5,003
- پسندها
- 14,159
- امتیازها
- 54,473
- مدالها
- 24
- سن
- 30
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
در آدمبرفی میآید، جکلین با خاله گرتایش زندگی میکرد. اما خانواده جکلین به جای جدیدی به اسم شرپریا مهاجرت کردند؛ یک روستای کوچک نزدیک قطب شمال. جکلین باورش نمیشود که توی ناکجاآباد گیر افتاده. نه سینمایی، نه پاساژی، هیچی. تازه یک جای کار روستا میلنگد. شب که میشود صدای زوزهی عجیبی شنیده میشود و جلوی در هر خانهای یک آدم برفی شوم قرار میگیرد… آدم برفیای با لبخندی شیطانی بر لب…